🎍🎍🎍 بعد خداوند پرسید موسی ! در دست راستت چه داری؟
گفت عصا که به آن تکیه می کنم و کارهایی دیگر ، خداوند فرمان داد
آنرا بیفکن ««قال ألقاها»»
آنرا به زمین انداخت ناگهان ماری عظیم شد ،موسی را ترس برداشت و فرار کرد ،ماری زردرنگ و وحشتناک که هرچه بر سر راهش بود می بلعید و درختان را می کَند، از چشمانش آتش می بارید و همچون اسب یال داشت
خدا فرمان داد آنرا بگیر و نترس ما آنرا به صورت اولیه باز می گردانیم
دومین معجزه ای که خدا به موسی در همین مکان نشان داد فرمود دستت را در گریبانت ببر تا بی هیچ گزندی سفید و درخشان بیرون بیاوری ««تخرج بیضاء»»
پس ید بیضاء دومین معجزه حضرت موسی بود