📒📒 در درگیری بین یک سِبطی و یک قِبطی یعنی یک نفر از بنی اسراییل و یک نفر از فرعونیان موسی مداخله می کند و به دفاع از مظلوم یک ضربه به قبطی میزند و او از دنیا می رود موسی به مدین می رود و چند سال در کنار شعیب پرورش می یابد و با قدر و منزلت و ظرفیت پذیرش وحی به کوه طور می آید
حالا خداوند فرمان می دهد که به سوی فرعون با معجزات برو ««بآیاتی»» دوتا معجزه بیشتر ندارد ید بیضا و عصا ولی خدا می گوید معجزات پس معلوم است معجزات دیگر هم می خواهد بعدا به او بدهد اما سفارش می کند با او به نرمی سخن بگوید ««فقولا لینا»»
پیداست با زبان خشونت نباید دعوت کرد سخن خشن حق را هم تلخ جلوه می دهد موسی و برادرش گفتند می ترسیم قبل از اینکه حق را به فرعون ابلاغ کنیم پیش دستی کند و ما را از بین ببرد
««یفرط علینا»
خدا فرمود نترسید من با شما هستم و می بینم و میشنوم ««أسمع وأری»»