♦️🍂♦️ در آیات صفحه قبل دیدیم که خداوند از موسی خواست که به سوی فرعون برود موسی ع مشکلاتش را با خدا در میان گذاشت و گفت لکنت دارم پس برادرم را با من بفرست و فرمود از نظر آنها من گناهکارم و خونی به گردن دارم ممکن است مرا بکشند و خداوند به او اطمینان داد که ما با شمائیم می دانید که حضرت موسی در یک درگیری به دفاع از یک مظلوم ضربه ای به یکی از فرعونیان زد و او کشته شد و موسی فرار کرد حالا موسی به دربار فرعون آمده و او را به پرستش خدا دعوت می کند فرعون گفت تو سر سفرهٔ من بزرگ شدی حالا در برابر من قد علم کردی؟ تازه تو قتلی به گردن داری چطور می توانی ادعای پیامبری کنی در حالیکه تو جزء کافرانی