🔸🪴🔹 اینجا بود که فرشتگان به او گفتند نترس««لا تخف»» آنگاه او را به تولد پسری مژده دادند ««بغلام علیم»این فرزند اسحاق است می دانید که قبلا حضرت اسماعیل به دنیا آمده بود و نزد مادرش هاجر بود در این هنگام ساره همسر ابراهیم از خوشحالی فریاد کشید و به صورت خود زد ««فصکت وجهها«» و گفت من پیرزنی نازا هستم او نود ساله و ابراهیم صد ساله بود او امر پروردگار را غیر قابل قبول تلقی کرد ولی فرشتگان به او گفتند پروردگار چنین گفته و او حکیم داناست وقتی خدا چیزی را اراده کند یک کلمه می گویند(( کن)) یعنی باش پس می شود((فیکون))