ثُمّ جَلَس علی شَفیرِ القَبر باکیاً حزیناً؛ آنگاه در تاریکای بقیع سطح زمین را چنان مسطّح و صاف ساخت که گویی نازکای تن ظریف هیچ دردانه و علت خلقتی زیر خروارها خاک سرد قبرستان مخفی‌نشده. که گویی پدر خاک حتی صاحب قبری کوچک از زمین برای محبوب خویش نیست … بعد چون طفلی یتیم بر فراز قبر نشست زانو به آغوش کشید و یکّه و تنها اشک ریخت بی‌ آنکه فاطمه‌ایی باشد که باز هم سرش به زانویش بگذارد و بگوید اشک نریز عزیز قلبم. که تو از حالا مظلوم‌ترین مرد تاریخی. همین. ✍️مهدی مولایی https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027