🔘 در غزه، هوا بوی سوختن دارد، سوزانندهتر از آتشِ بمباران، آتشی از درونِ انسانهایی که آهسته آهسته، خاموش میشوند.
🥀 نه نان هست، نه آب، نه دارو. تنها چیزی که در دسترس است، مرگی تدریجیست که هر روز، هر ساعت، هر لحظه، چنگ میزند بر جانِ دو میلیون انسانِ در محاصره.
🥣 کودکی نشسته، بیاشاره، بیکلام. ظرفی در دست دارد، پر است از خالی؛ پر از درد، پر از گرسنگی... خالی از غذا... خالی از امید...
🧓🏻 پیرمردی در صف غذا، میافتد، نه از تیر، از گرسنگی.
🗣️ زنی نجوا میکند، به سختی: «پنج روز است چیزی نخوردهام…»
🔇 اما صدایش در شلوغی دنیا گم میشود؛ چون دنیا صدای گرسنگی را بلد نیست، فقط صدای سود و سیاست را میشنود.
📝 خبرنگاری نوشته: «امروز از شدت گرسنگی نتوانستم از جا برخیزم. دیگر خبری را پوشش ندادم؛ نه از بیمیلی، بلکه از ناتوانی. ما در حال مردن هستیم.»
⏳ و آن دندانپزشک غزهای که بر جهانیان اتمام حجت میکند:
«اگر تا چهل و هشت ساعت دیگر، غذا، شیرخشک و آرد نرسد، با چشمِ خودتان بزرگترین قتلعام تاریخ را خواهید دید.»
⚰️ این فاجعه، بزرگترین جنایت، گرسنگیست؛ وقتی انسان با نگاهی بیرمق، با قلبی نیمهجان، فقط زندهبودن را تجربه میکند، نه زندگیکردن را.
📢 و آن مبارز، آن مرد بیقرار که ندا داد:
«ای سران امت اسلامی، ای نخبگان و علما، شما طرف شکایت مایید در پیشگاه خدا، گردنهایتان از خونِ قربانیان سنگین است…
آیا توان ندارید، فقط اندکی غذا و آب برسانید؟ فقط اندکی امید؟ فقط اندکی انسانیت؟»
🕊️ ما پیرو پیامبری هستیم که خداوند دربارهاش فرمود:
«به رنجِ شما سخت آزرده میشد…»
📿 و او فرمود:
«اگر کسی فریاد کمکِ مسلمانی را بشنود و پاسخ ندهد، از ما نیست.»
🖤 و امامی را داریم که در واپسین لحظات عمر فرمود:
«یاور مظلوم باشید، دشمنِ ظالم.»
🧱 اما امروز، مظلوم دارد خاموش میشود،
در صفهای کمک، در پناهگاههای شکسته،
در چشمهایی که دیگر گریه ندارند؛ چون اشک هم تمام شده است.
🚫 محاصره نه فقط دیوار است، که سکوتِ ماست، بیحرکتیِ ماست،
آن تأخیرها، آن جلسهها، آن بیانیهها، آن برآوردها،
همهشان دیوارند
و ما با سکوت، این دیوار را بلندتر کردهایم.
🆘 محاصره باید شکسته شود،
نه فقط برای نجات غزه،
برای نجات خودمان،
برای زنده نگهداشتن چیزی از انسان بودنمان.
باید گریست،
باید گفت،
باید فریاد زد.
از روی نفرت،
از روی درد،
از روی ایمان،
«
از روی عشق به انسان ها»
✍🏻
#بارقهیامید