شماره تلفنِ مدیر امنیتی نامتعارف ♦️بامداد سیزدهم دی‌ماه 98، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش، در فرودگاه بین‌المللی بغداد ترور شدند. آمریکا و اسرائیل، سال‌ها برای این جنایت بزرگ تدارک کرده بودند و حال آنکه سردار سلیمانی، بر خلاف همه مدیران امنیتی دنیا، زندگی عادی و رفت و آمد علنی داشت و آن روز هم به دعوت رسمی دولت عراق به بغداد سفر کرده بود. 🔹آیا ترور میهمان رسمی یک دولت نشانه قدرت تروریست‌های ‌اشغالگر است، یا سند درماندگی و دریوزگی؟ این نقشه، قطعا منفعلانه بود، چه اینکه حاج قاسم، نقشه نرم‌افزاری مقاومت و بیداری اسلامی را از چند دهه قبل، به درستی به اجرا گذاشته و زیر پای ‌اشغالگران آمریکایی- صهیونیستی را خالی کرده بود. این واقعیت، با ترور، برگشت‌پذیر نمی‌شود. ♦️قاعده زندگی متعارف امنیتی، پنهانکاری است. اما حاج قاسم، چند دهه در میانه میدان، عاشقانه و شهیدانه زیسته بود؛ سبکی از زندگی که در تناقض با روش زندگی یک مدیر ارشد امنیتی متعارف و یک فرمانده نظامی عالی‌رتبه به نظر می‌رسد. گویا اصرار داشت حقارت آمریکا و اسرائیل و سایر تروریست‌ها را به رخ بکشد؛ که آن گونه دل به دریای خطر می‌زد. 🔹خشونت، ذات جنگ است و جنگجوی متعارف را خشن بار می‌آورد اما جهاد، با همه جنگ‌ها فرق می‌کند؛ قاسم سلیمانی فرمانده مبارزه با ‌اشغال و تروریسم را تربیت می‌کند که برای صاحب‌خانه‌ سُنّی در جنوب ‌شرق سوریه نامه می‌نویسد و حلالیت می‌طلبد از اینکه از منزل او در عملیات آزادسازی بوکمال استفاده کرده است. ♦️حوصله می‌خواهد که در هنگامه جنگ، به همین بسنده نکنی و شماره منزل خود را هم زیر نامه بنویسی و از صاحب‌خانه بخواهی در صورت تمایل، برای جبران خسارت تماس بگیرد. کدام مدیر امنیتی متعارف، برای رضایت گرفتن شماره می‌گذارد؟ 🔹یا تا قم می‌رود و سراغ خانه یکایک علمای وارسته را می‌گیرد تا کفنش را امضا کنند؟ یا مخاطبان رزمنده‌اش را به اصرار به استشهاد می‌گیرد که آیا او را به عنوان مومن قبول دارند و حاضرند روز قیامت، همین را گواهی کنند؟! ♦️چه قدر خراب آباد! «سرباز قاسم سلیمانی»، سفارش امیر مومنان (ع) را به جان خریده بود که «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَهًْ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهًْ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَهًْ وَ ذَلله بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ...». 🔹یاد مرگ، گویا او را ویران کرده و از نو ساخته بود؛ که آذر 94 وقتی شایعه مجروحیت و شهادتش منتشر شد، به شبکه «‌الوقت» گفت «اینها چیزهایی است که دشت‌‌‌ها و کو‌ه‌‌ها را برای پیدا کردنش پیموده‌‌ام». ♦️کابوس مرگ وقتی شکست، انسان را نه فقط روئین‌تن، که عاشق می‌کند و نشاط کارهای دشوار را به او می‌بخشد. خط‌شکن می‌کند، تا جوّ وحشتی را که جباران برقرار می‌کنند، بشکند.‌ 🔹اشتیاق وقتی به نهایت رسید، انسان را بی‌قرار و بی‌پروا می‌کند؛ و چنین زیستنی را چه مناسبت با زندگی امنیتی متعارف؟! او عاشق بود و عاشق، شهره آفاق می‌شود. «عشق، بوی مُشک دارد، زان سبب رسوا بود- مُشک را کی چاره باشد از چنین رسوا شدن». ♦️حاج قاسم، دلباخته حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بود؛ محبوبه پرده‌نشین خدا و رسول او (ص) که ‌اشتیاق دفاع از مولا، او را به میانه میدان کشاند، تا جو تهدید و تحریف را بشکند. و اگر حضرت مادر، جان‌فشان باید، فرزندان را جز این نشاید. ♦️کدام مدیر امنیتی، هر سال در زمان و مکانی مشخص، مراسم می‌گیرد، چنانکه حاج قاسم در ایام فاطمیه می‌کرد؟ تهدید و ترساندن، ابزار مهم قدرت‌های مستکبر است و اگر این ترس در هم شکست، اصلی‌ترین سپر قدرت امنیتی آنها فرو ریخته است.