استادپناهیان آدم وقتی جهانش بزرگ شد، کم‌کم یک پدیده‌ای برایش خیلی مهم می‌شود و آن «گناه» است. لباس وقتی خیلی تمیز شد، یک لکۀ کوچک هم خودش را نشان می‌دهد. جهان وقتی خیلی بزرگ شد، زشتیِ گناه برای انسان مشخص می‌شود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است، لذا انسان ننگش می‌‌آید، به‌حدّی که با یک گناه، حاضر است نابود بشود! لذا فرموده‌اند آدم گنهکار را سرزنش نکنید، ممکن است توبه کرده باشد و آن‌وقت هر بار که تو این گناه را به سرش می‌کوبی، نابودش می‌کنی! بگذار بزرگ بماند! حتی اگر بزرگوار نیست و توبه هم نکرده است، باز هم سرزنشش نکن؛ او را کوچک‌تر و کوچک‌ترش نکن! چون گناه علامت حقارت و کوچکی است.گناه یک‌وقت معنایش «ضرر کردن» است، یک‌وقت معنایش «خلاف برنامه عمل‌کردن» است، یک‌وقت معنایش «نپذیرفتن یک محدودیت و امر معقولی است که در این جهان وجود دارد» حالا در این مرحله از بحثِ ما(که بحث معاد و آخرت است) معنای گناه چیست؟ معنایش کوچک‌شدن است.