خاطره تلخ این دانشجوی عزیز👆 زمان نگارش پایان‌نامه هیچ کمکی از جانب استاد راهنما نصیبم نشد، یعنی هیچیا!!!! تازه به کمک استاد راهنماهای دیگر دانشجویان هم که مرحله به مرحله پیش میرفتم و به استاد خودم می دادم جهت تایید، ماه‌ها طول میکشید تا بررسی کنند. دست آخرم دیدم همش یادشون میره😔 کل پایان‌نامه رو با راهنمایی سایر اساتید تکمیل کردم آماده دادم خدمتشون. استاد مشاور هم اصلا بهم ندادن روز دفاع دقیقا توی سالن دفاع گفتن: بشین سریع پاورپوینتت عوض کن، اسم فلانی رو بذار به عنوان مشاور، چون بنده خدا موظفی شون کمه یه کمکی بشه بهشون!!!!!!!!!!!! مقاله مستخرج رو هم از یک هفته قبل دفاع تقدیمشون کرده بودم فقط یکسال برای چاپش زمان داشتم (برای نمره پژوهشی) تا دوسه ماه خیلی پیگیر شدم. گفتن: دیگه تماس نگیر و نیا کاراش که شد خودم خبر میدم، از خودت قبول نمی کنن حتما باید من استاد راهنما ولی به اسم خودت بفرستم واسه چاپ!!!!!!!!! (چقدر بی اطلاع و زودباور بودم) سر یکسال هم گفتن شما اصلا به من مقاله ندادی، کی؟ کجا؟ بعدها یکی از دانشجویان گفتن: من از طرف این استاد مسئول جمع آوری مقالات دانشجویانش بودم، بچه ها مقاله آماده رو میدادن به من و من بررسی میکردم، اسم دانشجوها رو حذف، و به نام خانم دکتر یا به نام دخترشون که دنبال گرفتن بورسیه بود سابمیت میکردم!!!! بهم سفارش کرده بودن که اگه دانشجو پیگیر شد بگم مقاله اصلا دست خانم دکتر نرسیده بین همه فایل ها گم شده!!!!!!!!!!! فکرشو که میکنم می بینم نه تنها من، بلکه همه دانشجوها از سر بی اطلاعی از قوانین، فکر میکردیم روند باید همینطوری باشه، بدبختانه مدیر گروه رشتمون در دانشگاه هم هست سه ساله دیگه حالم بهم میخوره حتی دنبال مدرک ارشدم برم، می ترسم بگه اصلا دفاع نکردی😢 #خاطرات‌اعضاء @bayanbanan