باسمه تبارک و تعالی (۳۵۶) «شنونده باید عاقل باشد!» «عقل دلالی زمینه ای» 🔹یکی از فضلا در مهمانی سخنرانی میکرد. به مناسبتی روایت زراره از برخی اصحاب را نقل کرد که از امام صادق علیه السلام پرسید حدیثی از شما برایمان نقل شده که شما فرموده اید وقتی شیعه شدید دیگر هر کاری دوست داشتید انجام بدهید! یعنی وقتی شیعه شدیم حتّی زنا و سرقت و شرب خمر هم گناه ندارد؟! 🔸حضرت فرمود: «إنّا للّه و إنّا الیه راجعون»! به خدا قسم که آنهایی که اینطور فهمیده اند در مورد ما انصاف به خرج نداده اند! چطور خود ما که امام شماییم برایمان رعایت شریعت الهی واجب باشد ولی برای شما که پیروان ما هستید واجب نباشد! مرادمان تاکید بر شرطیت شرط بود نه عمومیت جزاء! یعنی شیعه دیگر با خیال راحت عمل خیر داشته باشد! کم یا زیادش از شما پذیرفته میشود. برخلاف دیگرانی که چنین معرفتی ندارند که عمل آنها ممکن است پذیرفته نشود! «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع حَدِيثٌ رُوِيَ لَنَا أَنَّكَ قُلْتَ إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَقَالَ قَدْ قُلْتُ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ زَنَوْا أَوْ سَرَقُوا أَوْ شَرِبُوا الْخَمْرَ فَقَالَ لِي‏ إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفُونَا أَنْ نَكُونَ أُخِذْنَا بِالْعَمَلِ وَ وُضِعَ عَنْهُمْ إِنَّمَا قُلْتُ إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنْ قَلِيلِ الْخَيْرِ وَ كَثِيرِهِ فَإِنَّهُ يُقْبَلُ مِنْكَ» 💡به ذهنم خطور کرد که یعنی پیش فرض ما در روایاتمان این است که شما عاقلید! برای آدم آهنی که حرف نمیزنیم! کلاممان را برای انسان عاقل بیان میکنیم. شخصی که میداند محکماتی هست! قرائن منفصلی هست! ملّا لغتی برخورد نمیکند. عاقلانه برخورد میکند ⛔روایات ما را خراب نکنید! مقداری انصاف داشته باشید! کلام ما را در شبکه ای از مقولات و محکمات ببینید و تفسیر کنید! آن را به قرآن کریم عرضه کنید. آن را به عقل خودتان عرضه کنید! «أخذنا بالعمل و وضع عنهم؟!» یعنی حضرت به عقل خودشان ارجاع میدهند. عقلتان کجا رفته؟! 🔹در روایات مختلفی داریم که حضرات افراد را به حجّت باطنی خودشان و همان عقل فطریشان ارجاع میدهند! در روایت دیگری در اصول کافی زراره نقل میکند که شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد شطرنج و برخی بازیهای دیگر آن زمان پرسید و حضرت فرمود به عقل خودت رجوع کن! اگر زمانی رسید که خدا حقّ و باطل را از هم جدا کرد به نظرت اینها در کدام دسته قرار میگیرند؟! او هم گفت در باطلها! حضرت هم فرمود پس خیری در آنها نیست! «أَ رَأَيْتَكَ إِذَا مُيِّزَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ مَعَ‏ أَيِّهِمَا يَكُونُ قَالَ قُلْتُ مَعَ الْبَاطِلِ قَالَ فَلَا خَيْرَ فِيهِ» 🔸یا مثلا در روایت دیگری مسعدة بن صدقة نقل میکند که نزد امام صادق علیه السلام بودم که شخصی آمد و گفت پدر و مادرم به فدایت! ظاهرا شیعه بوده که چنین تعبیری میکند. گفت گاهی در خانه ام دستشویی میروم؛ همسایه هایی دارم که کنیزانی آواز خوان دارند که موسیقی میزنند و ترانه میخوانند! برای شنیدن صدای آنها دستشویی نمیروم ولی خب وقتی میروم گاهی بیشتر مینشینم تا صدایشان را بشنوم! حکمش چیست؟! 👈حضرت گفت: «لا تفعل» گویا قانع نشد و قسم خورد که هرگز سراغ این کنیزها نمیرود و فقط همین شنیدن صدا آنهم در دستشویی است که برای قضاء حاجت رفته! به نظرتان حضرت به این انسان چه پاسخی بدهد! اینجا هم حضرت او را به نوعی به عقلش رجوع داد! به تعبیر ما فرمود: خدا پدرت را بیامرزد با این عقلت! «للّه أنت»! بعد برای اینکه قانع شود این آیه ی شریفه را تلاوت کردند که: 📖إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا 🔹بحث در زمینه منزلت عقل در هندسه معرفت دینی بسیار است. انواع عقل را نباید با قیاس اشتباه گرفت. فعلا مرادم آن عقلی است که دلالتهای لفظی ناظر به آن القاء میشود. در سیاق و بافت آن کلام را متکلّم رقم میزند! سرنوشت ظهورات و تبادرات را تغییر میدهد 🔸بحث از اینکه روایات بر اساس بستری از عقلانیّت القاء شده است. فعلا آن را «عقل زمینه ای» یا «عقل دلالی» مینامم. عقلی که متکلّم با لحاظ وجود آن کلامش را تنظیم میکند. عقل زمینه ای میتواند سر فصلی برای مباحث بسیار مهمّی در دلالتهای روایی و ظهورات باشد. نباید با چوب کلی نبودن و قرینه جزئی بودن آنها را از گود بحثهای علمی راند! مباحث کلی هم دارد. ⛔مراد آن عقلی نیست که با آن به خاطر برخی مشکلات علمی دست به تأویل تکلّفی میزنیم. یا آن عقلی نیست که به دلیل تنافی براهین و تجاربش نوعی تنافی با مقتضای دلیل لفظی داشته و ما را دعوت به تأویل و تأمّل میکند. مراد عقل قیاسی هم که نبود. مرادمان عقل دلالی زمینه ای است که ظهورگیری ها را تحت تاثیر قرار میدهد. 👈آری بر اساس همین عقل است که گاهی باید گفت: للّه أنت! انا لله ...!