🔸🔸 ✴️زمانی هارون الرشید گفت: کسی هست از لب‌های پیغمبر حدیثی شنیده باشد و برای من بگوید? ❇️گفتند یک پیرمردی هست که دیگر نمی‌تواند راه برود و او را در زنبیل می گذارند و جابجایش می‌کنند او می‌گوید من از دو لب پیغمبر حدیثی شنیده‌ام!! 🔆هارون گفت: خیلی خب، او را بیاورید. خدمتکارانِ هارون پیرمرد را به دربار بردند، هارون به پیرمرد گفت : چه شنیدی?? 🌀پیرمرد گفت: پیغمبر (ص) فرمود: انسان وقتی خودش را اصلاح نکند هرچه پیر می‌شود هم آرزویش دراز می‌شود هم حریص‌تر می‌شود این را پیغمبر فرمود و من شنیدم. ♦️هارون الرشید یک کیسه زر به پیرمرد که در زنبیل نشسته بود داد، مقداری که پیرمرد را بردند گفت: من را برگردانید و به هارون گفت: این سهمیه را هر سال بیایم بگیرم یا فقط همین امسال است? 💠هارون گفت: هر سال بیا بگیر ،همین که از پیش هارون بردند پیرمرد مرد. هارون خندید و گفت: چقدر درست گفت رسول الله (ص) این دارد می‌میرد و یک کیسه زر هم گرفته ولی می‌گوید هر سال بیایم?!?! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @beautiful_life6 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌