♦️ داستان شیعه‌شدن یک اصفهانی در زمانه زندگی امام هادی(ع) کتاب «اردو در قبرستان ژغاره» یک رمان نوجوان ماجراجویانه است. کتاب در ۱۷ فصل، و درباره یک پسر ۱۷ ساله است که پدربزرگش نام عجیبی بر او گذاشته: «بادآورد!». جلائی‌فر درباره این اثر می‌گوید: «بادآورد در تمام سال‌های تحصیلش به خاطر اسم عجیبش آزار دیده و واقعاً دلش می‌خواهد آن را عوض کند؛ اما رسم سختگیرانه‌ای در خانواده آن‌هاست که نام اولین نوه پسری را جد پدری باید انتخاب کند و هیچکس حق ندارد روی حرف او حرفی بزند. بادآورد یک بار تمام جرأتش را جمع می‌کند و از پدربزرگ می‌خواهد که اسمش را تغییر دهد. پدربزرگ رازی که در پس این نام‌گذاری عجیب و غریب است را برای بادآورد فاش می‌کند و او را به سفر پر رمز و راز و خطرناکی می‌فرستد: اردو در قبرستان ژغاره. اگر بادآورد بتواند مأموریتی را که پدربزرگ به او داده انجام دهد، می‌تواند اسمش را تغییر دهد؛ اما در ژغاره همه چیز آن‌طور که آن‌ها می‌خواهند پیش نمی‌رود. رازهایی هست که حتی پدربزرگ هم از آن‌ها خبر ندارد.(ادامه دارد) 🗞️خبرگزاری ایبنا B2n.ir/b34208 🗞️خبرگزاری ایکنا B2n.ir/p47588 🗞️روزنامه شهرآرا B2n.ir/q01555 🗞خبرگزاری رهیافت B2n.ir/j04454 @behnashr