دفترمو میارم کنار سجاده، و باز می‌شینم رو به‌قبله ... سلام میدم به همه‌‌ی شهدا و صُلحای طول تاریخ و شرح می‌دم غصه‌ای که رو دلم سنگینی می‌کنه😔 و خدا رو قسم می‌دم به خونِ سیّد😭 که "رب اشرح لی صدری" و "احلل عقدة من لسانی" ... که بتونم "قصه" بگم باز ...🤗💕 قصه‌ای که از تأثیرش رو محمدامین بگه و من ببالم به که فضایی رو فراهم کرد که دورِ هم، چنین کارهایی رو بتونیم به سرانجام برسونیم👌 @BehrouzTeam 🌤