ایثار نقد و ایثارگری طلایی «هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید». در دوران جنگ ۸ ساله با حزب بعث عراق، مردم ایران کمک‌های «نقدی» فراوانی به جبهه‌ها داشتند که بسیار کارساز بود ولی اثر آن در "تقویت روحیه" رزمندها هرگز مثل کمک‌های مستقیم غیرنقدی از شال، کلاه و‌ دستکش گرفته تا نان و خشکبار و کنسروهای اهدایی که اقشار مختلف مردم با عشق و گاه همراه با دست نوشته‌ای برای بچه‌‌های جبهه می‌فرستادند نبود. گزارش اهدای طلاهای نوعا ریز و گاهی درشت زنان به جبهه‌ها که دیگر غوغا می‌کرد. و اکنون در خصوص کمک به جبهه‌های مقاومت غزه و لبنان ...، قطعا عشق و‌ ایثاری که در واریزهای بانکی موج می‌زند هم عالی و مصداق رسیدن به مقام نیکو از مسیر گذشتن از محبوبها است. کمکی که در واقع برای تقویت مالی جبهه مقاومت راهی میانبر است، اما در تقویت معنوی این جبهه چطور، آیا همان اثری که در نمایش شورانگیز اهدای طلا در قطعه‌های کوچک‌ و‌ بزرگ هست را بر روی مردم جنگ زده غزه و لبنان دارد؟ نمایش انبوهی از گذشت همدلانه زنان از دوست داشتنی‌ترین دارایی طلایشان، حتی از حلقه ازداج و یادگارهای مادران و همسران‌شان را در کدام واریز بانکی و به‌صورت یک عدد می‌توان «نشان داد»؟ برخی به جهاتی قابل درک از جمله ضرورت احتیاط و اتقان و مراقبت از این سرمایه ایثارگری صرفا به واریز نقدی توصیه و از اهدای طلا منع می‌کنند. غافل از اینکه محافظت روانی از «فضیلت ایثار» و‌ «ایثار کردگان» به همان اندازه اهمیت دارد که مراقبت از «موارد و مبالغ ایثار». مسلما چه واریز و چه اهدا باید «تنها و‌ تنها» به دستان امین‌ سپرده شود ولی به حکم همان دلایل عقلی و‌ تجربی نباید کمک‌های مردمی را صرفا در واریزهای بانکی محصور نمود و از «روایت تصویری» اهداهای پرشور و شوق مردم غافل شد و این بخش از نمایش شگفت انگیز مردم را به سکانس پایانی کشاند. گزارش‌های مربوط به تاثر عاطفی مردم لبنان از مشاهده «ایثارهای طلایی» زنان ایرانی گواه این مطلب است و‌ نیز گواه اینکه چگونه همین ایثارها، خنثی کننده بخش مهمی از تفرقه‌افکنی‌ها، شایعات فضای مجازی و جنگ روانی علیه راهبرد ایران و روحیه بخش برای پایداری هر چه بیشتر مردم غزه و‌ لبنان بوده است. @BehShahrtash