#تفسیر آیه ای از جزء ١۶
#یاد_دوست
قرآن کریم می فرماید: و من اعرض عنی ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی
روزی حضرت سلیمان علیه السلام در کنار دریاچه ای نشسته بودند، نگاهش به مورچه ای افتاد که
دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد همچنان که نگاه می کرد دید او به لب آب رسید و قورباغه ای سرش را از آب بیرون کرد
و دهانش را گشود و مورچه به دهان او وارد شد و قورباغه داخل آب رفت،
سلیمان نبی مدتی به فکر فرو رفت و بعد از دقایقی دید قورباغه دوباره آمد و دهانش را باز کرد و مورچه بیرون آمد ولی گندم نداشت.
سلیمان که حاکم بر همه حیوانات بود مورچه را طلبید و داستان را پرسید