و در نتیجه بر خواندن نماز توانمند شوم. شیطانك به او پاسخ داد: به شهر برو و سراغ فلان زن بدكاره را بگیر و وقتی مرتکب گناه شدی توبه كن. عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود كه در آن عبادت میكرد وارد شهر شد و از خانه آن زن جویا شد. مردم او را به خانه آن زن راهنمایی كردند و گمان بردند برای پند دادن به آن زن آمده است. وقتی در خانه آن زن را زد و چشم او به عابد افتاد، فهمید كه اهل این كارها نیست و فریب خورده است. آن زن به او گفت: ای مرد! تو با شکل و شمایلی به خانه من آمده ای كه معمولاً كسی با این وضع نزد من نمی آید. شرح حال خود را برای من بگو. عابد سرگذشت خود را برای آن زن بازگفت. زن گفت: ای بنده خدا! ترك گناه آسانتر از توبه كردن است و چنان نیست كه هر كه توبه كند توبه اش پذیرفته شود. به نظر میرسد آن شخص، شیطان بوده كه در نظر تو تجسم یافته است، اكنون بازگرد كه دیگر كسی را نخواهی دید.