زهیر ناراحت به سمت حضرت رفت اما بعد از دقایقی
خوشحال برگشت😍
و دستور داد که خیمه اش رو کنار خیمه امام برپا کنن
بعد به همسرش رو کرد و گفت طلاقت دادم و من بنا دارم با حضرت برم👌
همسر زهیر هم برخاست و گریه کرد و وداع کرد
و گفت که روز قیامت نزد جد حسین بیاد من هم باش✅