۹۵ ۹مهر ۱۴۰۱/ سال دوم ما چقدر به خواندن و دانستن غرب نیازمندیم؟؟! توفیق داشتم در خدمت استاد محترمی بودم. ایشان می گفتند بنظرم اگر یک طلبه جدای از رشته ای که در حوزه می خواند، به یکی از رشته های علوم انسانی روز مسلط نباشد و دکترا نداشته باشد نمی تواند با نسل جدید ارتباط بگیرد و موثر باشد. که از محضر این استاد بزرگوار و همه معتقدان به این نگاه وجود دارد این است: آیا ریشه این تفکر به این باز نمی گردد که ما دین اسلام را صرفا به عنوان یک ذهنیت اعتقادی مطرح کرده ایم تا منبعی بی بدیل برای گره گشایی از مشکلات بشر؟ بیشتر خواسته ایم اثبات کنیم که باید دیندار بود تا اینکه بگوییم این دین به چه دردی میخورد. مثلا من طلبه اگر بخواهم روزی برای بچه‌های تیزهوش دبیرستانی سخنرانی کنم، هیچگاه از بحثهایی که در سخنرانی های مذهبی معمول است شروع نخواهم کرد. من به استناد آیه روشی و بسیار گرانقدر ۶۴ سوره آل عمران، از مسئله ای خواهم گفت که بین من و مخاطبی که در بادی امر مانند من نمی اندیشد مشترک باشد. دست روی مسئله ای خواهم گذاشت که برای مخاطبم مهم است. مثلا به آنها پنج راه حل گرانقدر بر اساس آیات و روایات خواهم گفت برای ! یا بخواهم برای دختران دبیرستانی نسل جدید حرف بزنم، فقط بر اساس آیات و روایات و برای آغاز ارتباط، چند راه حل خواهم گفت برای پوست! تقریبا محال است که این مخاطب بگوید چون تو طلبه ای و از قرآن و روایات سخن گفتی من حرفت را نمی فهمم. یا بگوید چون در کلماتت به غربی استناد نکردی پس بیسوادی. چرا که زبان دیگری هم وجود دارد که تنها زبانی است که هیچگاه تغییر نمیکند و در همه زمانها و مکانها زنده است و قابل فهم و آن زبان رفع نیاهای ثابت انسانی است(سوره فاطر آیه۱۵). و حقیقتا اگر با این زبان ثابت و همیشگی با انسان سخن بگوییم، آیا بازهم خواهیم شنید که با قرآن و روایات نمیشود با مخاطب نسل جدید ارتباط گرفت؟ اگر قرار است که غرب با علوم انسانی جدیدش نیازهای انسان را برطرف کند، او عصای رفع نیازش را بندازد و ماهم عصایمان را: لا إكراه في الدين قد تبيّن الرشد من الغي... @besalamen_amenin