✨🌷باسمه تعالی🌷✨
💠⚜ما بیصاحب نیستیم (۱)⚜💠
نماز خیلی وقت بود که تمام شده بود. اکثر خانمها رفته بودند. من هم چادر نماز و سجّادههای خودم و دوتا دخترم را تا کردم و گذاشتم توی کیسههایشان.
دخترها چادرهای مشکیشان را سر کردند و راه افتادیم.
خانم جوانی که از اوّل ورودمان به مسجد حواسش به ما بود، صدایم کرد: ببخشید خانوم!
- بله. با منید؟
- اینا دخترای خودتونن؟
- بله.
- میشه برای منم خیلی دعا کنید؟
- دعا که میکنم، ولی چه دعای خاصّی منظورتونه؟
- میشه چند دقیقه باهاتون حرف بزنم؟
دخترها را فرستادم توی حیاط که بازی کنند و کنارش نشستم:
- بفرمایید.
- راستش من خیلی از بچّهدار شدن میترسم. اونقدر میترسم که به شوهرم گفتم یا بچّهدار نمیشم، یا فقط یه دونه.
- از چه نظر میترسی؟ از بارداری و زایمان؟ از پول و امکانات؟ از چی؟
- هیچکدوم. من میترسم توی این دوره زمونۀ ناجور، نتونم بچّههامو خوب تربیت کنم. خودتون که بهتر میدونین چه وضعیه. دیدم شما دختراتونو توی این سنّ کم، چادری کردید، مسجد اووردید، گفتم هم راهنماییم کنید، هم برام دعا کنید.
- مگه ما بیصاحبیم؟
- بیصاحب؟
- بچّهشیعهها بیصاحب نیستن؛ بلاتکلیف نیستن. ما دو تا اصل مهم داریم: توکّل و توسّل.
ببین عزیزم، ما خودمون به تنهایی یه کارای محدودی اَزمون برمییاد.
اگه لطف خدا و اهل بیت پشتمون نباشه، به خودمون و تربیتای ناقصمون که امیدی نیست. ...
(ادامه دارد)
#داستانک
#فرزندآوری
✍ #ن_س_باران
🔗 #منگنهچی
http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495