#خاطرات_شهدا🌷
♦️باخانواده
#عروس خانم قرار خواستگاری گذاشته بودیم . معمولا همه جا برای
#مراسم خواستگاری بزرگترها می روند . اما آقا
#محمود خیلی اصرار داشت که من همراهش باشم ؛ علت اصرار ایشان آشنایی
#مختصری بود که من با این خانواده داشتم .
♦️آقا محمود روز خواستگاری دنبالم آمد ؛ زمانیکه راه افتادیم از خانه بیرون برویم گفت :
حتما با این
#بنده خدا ( عروس خانم)
صحبت کن و بگو که من حداکثر پانزده سال
می توانم زندگی کنم ‼️ با تعجب نگاهش کردم !! گفت : من
#شهید می شوم * ناراحت شدم ، نشستم و با عصبانیت گفتم : پس دختر مردم را
#اذیت نکن ، حالا که این طور است من نمی آیم . شما که می خواهی شهید شوی اصلا
#ازدواج نکن .
♦️خندید 😅و گفت : عصبانی نشو خواهر من ‼️ ازدواج سنت
#پیغمبر اکرم "صل الله و علیه و آله و سلم" است . و من برای پیروی از سنت پیغمبر اسلام "صل الله علیه و آله وسلم"
#ازدواج می کنم . محمود ازدواج کرد و چهار سال و نیم بعداز ازدواجش به فیض
#عظیم شهادت نائل آمد .🕊💥
#شهید_محمود_نریمانی🌷
راوی :
#خواهر_شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin