(وَ قُل اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُومِنُونَ)، و هُوَ وَاللهِ علیُّ بنَ أبی‌طالِب؛ آیا کتاب خداوند عزوجل را نمی‌خوانی که می‌فرماید‌: عمل کنید خدا و پیامبرش و مومنان، عمل شما را می‌بینند. به خدا سوگند! منظور از مومنان علی بن ابی‌طالب (و امامان دیگر از فرزندان او) هستند.» (3) امام علی علیه السلام هم می‌فرمایند: «لیسَ یَغیبُ عَنّا مومنٌ فی شَرقِ الأرضِ و لا فی غَربِها؛ هیچ مومنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نیست.» (4) امام صادق علیه السلام هم می‌فرمایند: «إنَّ الدُّنیا لَتَمَثَّلَ لِلإمامِ مِثل فَلقَةِ الجَوز فَلایَعزُبُ عَنهُ شَیءٌ… ؛ دنیا (آسمان و زمین) در نزد امام چون پاره گردویی حاضر و نمایان است و چیزی از او پوشیده نیست.» (5) یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشید شاید که نگاهی کند آگاه نباشید روشن است که اعمال، اعم از جوارحی (بدنی) و جوانحی (قلبی) است، لذا امام از هر نوع نیت و عملی که در کارنامه انسان ثبت شود، آگاه است. امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف هم در این زمان، چشم خدا در میان خلایق است(6) و بر احوال و اعمال ما آگاهی دارد. نکته قابل توجه در این باره آن است که علم امام همانند علم ما نیست؛ زیرا انسان‌ها معمولاً علومشان از راه تحصیل به دست می‌آید و در محدودة عالم شهود و مادی است، در حالی که علم امام منحصر به عالم شهود نیست، بلکه عالم به غیب نیز هست. لذا به راحتی و در کم‌ترین زمان از دعاها و خواسته‌های ما اطلاع پیدا می‌کند؛ مثلاً سید بن طاووس نقل می‌کند که شخصی طی نامه‌ای از امام رضا علیه السلام سوال می‌کند: «ما وقتی به شما احتیاج داریم چه کنیم؟» حضرت در جواب فرمودند: «اگر حاجتی داری لب‌هایت را تکان بده، جوابت می‌رسد؛»(7) یعنی اگر تنها زمزمه کنی و صدایت را هم کسی نشنود، من می‌شنوم. برای توضیح این مطلب لازم است نکاتی را متذکر شویم: 1. مأموریت امام از لحاظ زمان و مکان، بسیار گسترده است. او تنها امام زمین و زمان نیست، بلکه امام ملک و ملکوت است. 2. مأموریت و تسلط امام تنها به ظاهر عالم ختم نمی‌شود، بلکه در برگیرندة ظاهر و باطن اجتماع و انسان‌ها نیز هست. 3. علم امام حضوری است، نه کسبی و از راه تحصیل؛ یعنی ما به دلایل متعدد (مذکور در کتب کلامی شیعه) معتقدیم که علم امام موهبتی الهی و علم لدنّی است.(8) 4. علم الهی نیز از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که آن را در مقایسه با سایر علوم ممتاز می‌کند: الف) علم الهی روشن است و هیچ نقطة تاریکی در آن نیست. لذا در آن اختلافی نیست و چیزی به نام واضح و واضح‌تر در آن وجود ندارد؛ ب) علم الهی نزد ائمه اطهار علیهم السلام حاضر است، لذا آنان در هیچ پرسشی نگفتند بعداً جواب می‌دهیم و یا نیاز به تأمل و تفکر داریم؛ ج) علم الهی نیازمند مقدمه چینی نیست؛ چون در آن اختلافی دیده نمی‌شود، لذا بین انبیا و امامان علیهم السلام در هیچ امری اختلاف نیست؛ د) علم الهی نیاز به تجدید نظر ندارد، بلکه به قوّت و ظهور آغازین خود باقی است؛(9) 5. روایات به کیفیت علوم ائمه اطهار علیهم السلام اشاره دارند: الف) امام نسبت به هرچه دربارة آسمان و زمین و بهشت و جهنم (تا قیامت) واقع می‌شود، عالم است و چیزی نیست که ائمه اطهار علیهم السلام نسبت به آن علم نداشته باشند؛(10) ب) جمیع علوم ملائکه و انبیا، نزد ائمه اطهار علیهم السلام موجود است و هر امامی جمیع علوم امام قبل از خود را داراست؛(11) ج) روایاتی داریم که دلالت بر این دارند که ائمه اطهار علیهم السلام بر همة احتیاجات و اعمال بشر و بر احوال شیعیان آگاهی دارند، و حتی اگر بلا یا مصیبتی به آنان برسد آگاهند؛ یعنی به همة بلایا و منایا، (زمان و کیفیت‌ آنها) آگاهی دارند؛ همچنین به آن چه در دل انسان‌ها می‌گذرد، آگاهی دارند؛(12) در این زمینه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی که برای شیخ مفید فرستادند، فرمودند: «انّا نحیط علماً بانبائکم و لمایعزب عنّا شیءٌ من اخبارکم؛ به همه خبرهای شما آگاهیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.» نکتة آخر این که، اگرچه علم امام از ناحیه خداوند است، ولی بین علم خداوند و علم امام تفاوت وجود دارد؛ زیرا علوم الهی برای خداوند ذاتی و استقلالی است (علم بر اموری که بر ما غیب است، ذاتی خداوند است). به عبارت دیگر، تنها کسی که ذاتاً و به خودی خود بر همه امور آگاه است، خدای سبحان است و این بدان معنا نیست که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم، ائمه علیهم السلام یا ملائکه به غیب علم نداشته باشند؛ بلکه علم دارند، اما علم آنها ذاتی نیست، بلکه تبعی است و به خواست پروردگار، عالِم‌اند.(13) مرحوم علامه طباطبائي(ره) مي گويد: «به دليل عقلي و نقلي، امام ـ عليه السلام ـ انسان كامل و داراي مقام نورانيت، بلكه كامل ترين انسان هاي عصر خويش و مظهر تام همه اسماء و صفات و داراي اسم اعظم الهي است لذا (عالم بماكان و م