40.11M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
گفتی میان خیمه برایت دعا کنم فکری برای ناله ادرک اخا کنم برخیز و بین مرا به تمسخر گرفته اند آخر چقدر پیش تو باید نوا کنم با من مگو که جان برادر مرا مبر اصلا نمی شود که تو را جا به جا کنم دیگر عبا نمانده بچینم تو را در آن دیگر جوان به خیمه نمانده صدا کنم چشم تو را دو دست تو را ابروی تو را ماندم چطور گریه بر این ماجرا کنم از پهلوی تو نیزه کشیدن محال شد فرض محال نیزه ز پهلو جدا کنم گیرم در آورم همه را من خودت بگو با ابروان وا شده از هم چه ها کنم من هرچه زودتر به سوی خیمه می روم تا گوشواره های دختر دلخسته وا کنم من می روم به خیمه که هم بهر پیکرت هم از برای معجر زینب دعا کنم ترسم از این بود که تو پاشیده تر شوی باید تو را شبیه خودم بوریا کنم ╭❀🕊🌼🍃❀╮ ☫ @tabaln ╰❀🍃🌼🕊❀╯