1 ذی الحجّه
1 ـ عزل ابوبکر از تبلیغ سوره ی برائت (1)
در این روز در سال نهم هجرت، ابوبکر از تبلیغ سوره ی برائت عزل شد.
سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله امیر المؤمنین علیه السلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابوبکر بگیرد و خود بر اهل مکّه قرائت فرماید. (2)
آغاز ماجرا این بود که در سال 9 هـ پیامبر صلّی الله علیه و آله ابوبکر رابه مکّه فرستاد تا آیات اوایل سوره ی برائت را بر کفّار بخواند. پس از رفتن او جبرئیل نازل شد : «یا رسول الله، ادای این امر باید به دست شما یا مردی که از شماست انجام شود». به روایت دیگر :
«باید علی علیه السلام از جانب تو تبلیغ کند». (3)
پیامبر صلّی الله علیه و آله امیر المؤمنین علیه السلام را که به منزله ی جانش بود معیّن کردند و به او فرمودند :
شتاب کن و آیات را از ابوبکر بگیر و در موسم حجّ بر مردمان قرائت کن.
← فرستادن امیر المؤمنین علیه السلام و بازگشت ابوبکر
آن حضرت ناقه ی عضباء (غضباء) را به امیر المؤمنین علیه السلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبدالله حرکت فرمود، و در روز دوّم به ابی بکر رسید و آیات برائت را از وی گرفت و اختیار آمدن یا برگشتن را به خود او واگذار کرد.
ابوبکر به مدینه بازگشت و به پیامبر صلّی الله علیه و آله عرض کرد :
«مرا برای کاری لایق دانستی که دیگران مشتاق آن بودند، ولی مقداری که رفتم مرا معزول نمودی» ؟
حضرت فرمود :
«من تو را عزل نکردم بلکه خدا تو را عزل کرده است».
← تبلیغ سوره ی برائت توسط امیر المؤمنین علیه السلام
امیر المؤمنین علیه السلام آیات را در سه روز ایّام تشریق در مِنی که مجمع کفّار و مشرکین بود و از بغض و عداوت علی علیه السلام آکنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمایشات پیامبر صلّی الله علیه و آله بر مردم قرائت می نمود و سپس به مدینه مراجعت فرمود.
از هنگامی که علی علیه السلام به مکّه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارک پیامبر صلّی الله علیه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود می گفتند :
شاید خبر فوت آن حضرت از آسمان رسیده، یا از ما دلتنگ شده باشد.
ابوذر رَحِمَهُ الله نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله دارای مقام و منزلتی بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر کلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود :
«حزن و اندوه من برای مفارقت علی علیه السلام است».
← بازگشت امیر المؤمنین علیه السلام از تبلیغ برائت
ابوذر برای اطّلاع از حال علی علیه السلام از مدینه به استقبال آن حضرت حرکت کرد، و در اثنای راه به امیر المؤمنین علیه السلام رسید و با آن حضرت دیدن کرد و عرض کرد :
پدر و مادرم فدای شما باد، آهسته تشریف بیاورید تا پیشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پیامبر صلّی الله علیه و آله بدهم.
ابوذر به سرعت خود را به پیامبر صلّی الله علیه و آله رسانید و آمدن علی علیه السلام را به پیامبر صلّی الله علیه و آله بشارت داد.
آن حضرت با اصحاب به استقبال علی علیه السلام آمدند و چون به آن جناب رسیدند، پیاده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارک خود را بر شانه ی علی علیه السلام گذاشتند و از شوق دیدار گریستند و امیر المؤمنین علیه السلام نیز گریستند.
پس پیامبر صلّی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود :
«پدر و مادرم به قربانت، در مکّه چه کردی» ؟
امیر المؤمنین علیه السلام از آنچه انجام شده بود به آن حضرت خبر داد. (4)
مجلسی رَحِمَهُ الله ار تاریخ طبری نقل می کند :
هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله در سال ششم هجرت نظر مبارکش بر این قرار گرفت که به طرف مکّه برای ادای عُمره حرکت کند، عُمَر را طلبید و به او فرمود :
به مکّه برو و اشراف قریش را از حال ما با خبر کن.
عُمَر گفت :
من بر جانم از اشراف قریش می ترسم ! (5)
📚 منابع :
1. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 2، ص 144. و ... .
2. مصباح المتهجد : ص 613. و ... .
3. بحار الأنوار : ج 21، ص 273، 274، ج 35، ص 295، ج 95، ص 190. و ... .
4. فیض العلام : ص 107.
5. بحار الأنوار : ج 35، ص 287
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#انتشاراین_پست_صدقه_جاریه_میباشد.
https://eitaa.com/beytalheidar
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب
🌹هیات یاعلی کاشان🌹