خار در چشم و استخوان در گلو ...🥀 (تصورش را بکنید..) ○•••═༅༅═┅── امير مؤمنان حضرت على عليه السّلام در قسمتى از خطبۀ شقشقيه فرمودند: أما و اللّه لقد تقمّصها فلان (ابن ابى قحافه) و إنّه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحا. ينحدر عنّي السّيل، و لا يرقى إلىّ الطّير؛ فسدلت دونها ثوبا، و طويت عنها كشحا، و طفقت أرتئي بين أن أصول بيد جذّاء (جدّ) ، أو أصبر على طخية (ظلمة) عمياء، يهرم فيها الكبير، و يشيب فيها الصّغير، و يكدح فيها مؤمن حتّى يلقى ربّه! فرأيت أنّ الصّبر على هاتا أحجى، فصبرت و في العين قذى، و في الحلق شجا، أرى تراثي نهبا. آگاه باشيد! به خدا سوگند! ابا بكر، جامۀ خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى‌دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى‌كند. او مى‌دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است و مرغان دور پرواز انديشه‌ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره‌گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پا خيزم؟ يا در اين محيط خفقان‌زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى‌دارد! پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه‌تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا ، خار در چشم ، و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى‌نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى‌برند! 📚نهج البلاغه، بخشی از خطبۀ ۳ ○•••═༅༅═┅── 𖣐اللّٰهُمَــ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّج𖣐 . https://eitaa.com/beytalheidar 🌹هیات یاعلی کاشان🌹