فاطمه مغنیه (دختر شهید عماد و خواهر شهید جهاد مغنیه) میگوید:
مادر من یک زن فوق العاده است. خبر
شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نماز خواند... همهی ما را مادرمان آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند. وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بیتاب شدیم، خطاب به جنازه بابا گفت:
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانوادهات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمیکند!! 😐
همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد😨😨 که آرام شدیم.
بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار میشد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند.
❤ خبر
شهادت #جهاد را هم که شنید همینطور ...
دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ...
مثل بابا شده بود ...😭
خونها رو شسته بودند ولی جای زخمها و پارگیها بود ، جای کبودی و خون مردگیها ...😞
تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود و یک لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ...
باز مادر غیر مستقیم من و برادرم مصطفی رو آروم کرد.
وقتی صورت
#جهاد رو بوسید، گفت:
ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اِرباً ارباً " نرسیده ...💔✨
باز خجالت، آروممون کرد😞😰
شادی روح #شهدا صلوات
☑️
@beytol_zahra_hasaniye