دوباره بزم عزا باز مرثیه خوانی دوباره سفره روضه دوباره مهمانی سلام حضرت صاحب عزا که از چشمت جدا نخواهد شد ابر های بارانی در این مقام که تنها برای محرم هاست سپاس از این که مرا اهل خویش می دانی تو ارث برده ای از مادت که روز و شبت چنین اجین شده با گریه های طولانی دوباره روضه بخوان تا که بشکند قلبت دوباره اه بکش تا مرا بسوزانی بگو به مردم نامرد شهر پیغمبر کجاست غیرتتان پس چه شد مسلمانی بهشت سوخته اتش جهنم اه فرشته ای وسط شعله های شیطانی