🔸 روایت روز دوم_۴
ما هم علی الحساب به مهران رسیدیم و همچنان با نصف روز فاصله از کاروان، در تلاش بودیم..🙋♂
الحمدلله علی کل حال🤲
برای نماز صبر کردیم کنار حسینیه ای
اتفاقی کاروان متأهل ها رو دیدیم😍
خب حالا یه چند تا آشنا دیدیم 😍😍
حاج احمد آقا، سلطان العلما آقای مهربخش
( که این شبا روضه داره خواهشاً سروقت بیایید 😜) اعلم العلما آقا رفیعی😉، بانی العلما آقا محمودی که هر وقت بارون بیاد شام میدن غالبا 🌮🍜🥃😁😁
آقا جلیل عزیز و پیگیر 😉 🌺
آقا امیرمهدی و آقای صدقی🌺🌺
آقای واقعی پرست بزرگ که با صفا و دلسوز جمع بودن 🌺😊
مخصوصاً برای من که از درد دندون رو به کما بودم🤢🤕
توضیحات دقیق پزشکیشون باحال بود ✅
این بزرگواران یادم بود 😊
و جای عزیزی حسابی خالی بود تو جمعشون آقای رحیمی عزیز ❤️🌺
که بنظرم هر جا باشن برکت اون جمع هستن..
اصلا شاعر اهل بیت علیهم السلام اگه یه جا حضور فیزیکی هم نداشته باشه برکتش هست🌺🌺
حالا میگم براتون از ایشون..🤔🌺
خلاصه از اون مکان با کاروان متأهل ها راهب مرز شدیم چون مرز باز شده بود👣👣🚘🚖
به زحمت رسیدیم
پایانه مرزی ایران_مهران..🇮🇷
#سفرنامهاربعین۲
▪️
@beytonabi_ir