بیت الشهدا
💬 آمده بود
#خواستگاری
، قرار شد با هم حرف بزنیم. او که حرف می زد، من با فرش اتاق بازی می کردم.تا موقع عقد، یک بار هم توی صورتش نگاه نکردم... می گفت «با تو که حرف می زدم، با خودم می گفتم الآنه که یک طرف فرش سوراخ بشه و دست هات از اون طرف بزنه بیرون. » میگفت «من فقط دست هات رو می دیدم که با فرش اتاق بازی می کنه. » 📚 یادگاران، جلد ۱۴ کتاب
#شهید_ناصر_کاظمی
،ص ۷۴ 🔗 دریافت فایل با کیفیت در لینک زیر
https://beytoshohada.blog.ir/post/1025
#زندگی_به_سبک_شهدا
#راه_شهدا_راه_بصیرت
#معبر_بیت_الشهدا
☫صفحات مجازی معبـر بیت الشـهـدا👇
https://b2n.ir/h35540