🚩ایستادگی امام خمینی، امتداد ایستادگی حسینی 🔰، مفهومى خيلى پيش پا افتاده و رايج و غيرمهم تلقّى ميشود؛ ولى اين‌طور نيست. استقامت، يك مفهوم بسيار مهم و حسّاسى دارد كه اهمّيّت آن در عمل، به مراتب بيش از آن چيزى است كه انسان در ذهن خود تصوّر ميكند. ... 🔹بنده در يك سخنرانى در يكى از سالگردهاى امام رحمة‌الله‌عليه، راجع به همين قضيّه‌ى بخصوص صحبت كردم و بين استقامت امام و استقامت امام حسين (عليه السلام)، مقايسه‌اى نمودم. آدم يك كلمه ميگويد «استقامت كنيد»، «ايستادگى كنيد»، همه هم به خودشان نگاه ميكنند و ميگويند: بله؛ ايستادگى ميكنيم. ليكن ايستادگى در مقام عمل، مسئله‌ى خيلى مهمّى است. ⁉️ايستادگى امام حسين (عليه السلام)، به چه چيز بود؟ آيا اين بود كه در جنگ ايستادگى كرد؟ خُب؛ همه در جنگ ايستادگى ميكنند....اين مقدار استقامت كه امام حسين (عليه السلام) و سيّدالشّهدا (عليه السلام) درست نميكند! بايد سراغِ استقامتهاى ويژه‌ى حسينى برويم. 🔅از نظر امام حسين (عليه السلام)، هدفى روشن وجود داشت؛ اما ديگران در اين هدف، مرتّب خدشه ميكردند. آنها آدمهاى كوچكى نبودند؛ آقازاده‌هاى درجه‌ى يك دنياى اسلام - مثل عبدالله‌بن‌زبير، عبدالله‌بن‌جعفر و عبدالله‌بن‌عبّاس - بودند! .... ميگفتند: حالا ميخواهيد برويد، برويد؛ بالاخره در ميدانى مبارزطلبى كنيد؛ ولى اين زن و بچّه را كجا ميبريد؟ اين وضع چيست‌؟ چرا ميرويد و مردم را به كشتن ميدهيد؟ چرا به كوفه ميرويد؟ ♨️.... همه‌ى اينها پاى انسان را ميلرزاند. امام حسين (عليه السلام) به آنجايى رسيد كه فهميد قضايا دشوار است. گفتند: خُب؛ آقا برگرديد، برويد با يزيد بيعت كنيد. ... 🏴از لحظه‌ى خروج از مدينه تا آمدن به مكه، از خروج از مكه تا رسيدن به كربلا - كه ماجراهايى در اين خلال هست - و از لحظه‌ى ورود به كربلا تا روز عاشورا، همين‌طور مرتّب با اين خدشه‌ها و شبهه‌ها ...مواجه است! آن وقت امام حسين (عليه السلام)، آن كسى است، آن تجسّمى از ارزشهاست كه در مقابل اينها استقامت مى‌ورزد؛ يعنى هدف را فراموش نميكند و خطّ مستقيمى را كه خودش مى‌شناسد و اينها نمى‌شناسند، با اين حرفها رها نميسازد. 🇮🇷من بين اين حركت و حركت امام رضوان الله عليه، مقايسه كردم. از روز - فرض كنيد كه - دوم فروردين سال ۱۳۴۲ كه آنجا روى سخت دستگاه ديده شد - قضيّه‌ى مدرسه‌ى فيضيّه - تا پانزده سال بعد و در رأس يك حكومت و يك ملّت قرار گرفتن، كه ديگر مسئله‌ى مبارزه و معارضه و سنگ انداختنِ به شيشه‌ى طرف نيست. 🔺آن زمان، امام دراين موضع قرار گرفته بود: آن قضيّه‌ى امريكا، آن قضيّه‌ى لانه‌ى جاسوسى، آن قضيّه‌ى جنگ، آن قضيّه‌ى هر روز جنگ، آن قضاياى گوناگون با كشورهاى مختلف و آن قضيّه‌ى شوروى! ما اين همه با امريكا معارضه داشتيم - و داريم - شوروى هم بيخ گوش ما بوده، عراق هم خودش در مشت شوروى! اين «لاشرقيّه و لاغربيّه؛ نه شرقى و نه غربى» را محكم نگه‌داشتن، بسيار مهم بود. ⚠️ميگفتند: آقا! براى چند صباحى شما «نه شرقى» را به زبان نياوريد! حالا در دلتان هم باشد؛ ولى نگوييد! بگذاريد حالا ما يك خرده مصلحتى را ملاحظه كنيم! ... يك چيزى را مراعات كنيد! ✳️همه‌ى اينها در معرض ذهن امام بود. نه اينكه خيال كنيد اينها به امام گفته نميشد؛ نخير، واقعاً هم گفته ميشد. امام به خاطر اينكه ايستادند، امروز يك ارزش مجسّم‌اند.ملّت ايران هم در آن دوره‌ى ده‌ساله، پشت سر امام ايستاد؛ لذا ملّت ايران هم امروز يك ارزش است. 1376/10/8 ⬅️ کانال رسمی بنیاد فرهنگ واندیشه انقلاب اسلامی ♦️ @BFANIS