روان شناس بودن سخت ،اما زیباست . جور دیگر میشنوی ، جور دیگر میبینی. و این شنیدن و فهمیدن پر از سختی و زیبائیست... روان شناس که باشی دلت دریا میشود و روحت وسیع. این حرفه زیبای سخت ، ظرفیتت را افزایش می دهد و به اندازه درکت ، افراد مختلف به تو مراجعه میکنند. درکشان میکنی و همراهشان میشوی تا هم یاریشان کنی و هم مگذاری وابسته ات شوند. و چه حس لطیف و شعف بخشی است وقتی مراجعت که باکوله باری از یاس ، غم و ناامیدی پیش تو آمده ولی با برق امید در چشمانش از تو خداحافظی می کند و حیات در نگاهش موج میزند. نا امیدی می دهد و امید می گیرد ، غم می دهد و نشاط می گیرد و برای ساختن گامی محکمتر برمیدارد... و این زیباترین لحظه است که هر روانشناسی را در شعف میبرد و دلش آرام میگیرد.