😂 یاد؁ڪنیم‌از آقا؎ شهـرداران زمان جنگ!😁 می گفت: به مادرم‌گفتم ننه بالاخـره‌رفتم‌جبهہ وڪسی شدم😊 مادرم ذوق کرد😍و گفت ننه فدات بشه می دونستم تو آخرش یه چیزی میشی.😘❤️ خب ننه چیکاره شدی؟ گفتم: شهردار😌 فداش بشم نگذاشت حرف از دهنم در بیاد😶کل محله فهمیدن من شهردار شدم😇 قربونش برم ننه‌ام نمی دونست شهردار توجبهه کارش شستن ظرفهاست و جارو کردن سنگره.🌷😜 مادره‌دیگہ‌دوست‌دارع‌بچه‌اش‌یہ‌ڪاره‌ای‌بشه!!…🙃😜