حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از یار داشتند. علی هم جز این قافله است. جوان متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه دفاع از حریم آل‌الله داد آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، علی وهب‌گونه برخاست و از امیر حسین شانزده ماهه اش غزل خداحافظی را گرفت و راهی کاروان حسین زمانش شد... لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش طلاق داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس اسلام دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری علی رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و بصیرت را به ما آموخت... به وضوح روشن است، علی و علی ها اهل این وادی نبودند فقط آمدند تا تلنگری باشند برای ما به فرش‌نشسته‌های دنیایی. خوشا به حالتان ای لاله‌های عاشق شهادت تولد : ۱۳۶۹/۷/۱۰ محل شهادت : سوریه_حلب_ خانطومان شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ شهید: جاویدالاثر