🔰یک تعطیلی ساده یا یک جراحی فرهنگی بزرگ؟ 🔸برخی دوستان مخالفت‌ها با تعطیلی روز شنبه را به حساب جمود فکری و تحجر گذاشته‌اند. 🔸البته موافقم که خطر جریان مهاجم و مخرب تحجر امروز از هر زمان دیگری جدی تر و بالفعل‌تر است. اما در این مورد مشخص با دوستانم همراه نیستم. 🔸تعطیلی شنبه که از سوی برخی کارشناسان و رسانه‌ها اقدام جزئی و ساده‌ای برای بهبود تعاملات مالی و تجاری بین المللی تصویر می‌شود، در واقع نوعی جراحی فرهنگی رادیکال با پیامدهای مهم است و از قضا به ضرر جریان فعالیتهای کشور (اقتصادی، اداری، آموزشی، و ...) خواهد بود. 🔸از بنیادی‌ترین شؤون فرهنگ، ساماندهی، نظم‌بخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیه‌ای و کم اهمیت نیست بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را می‌سازد: روال و ریتم زندگی ما درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها، درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است که نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد. 🔸به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعه‌های هویتی و تمدنی بوده است. 🔸تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبن‌های فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی (که در آن روزهای هفته به جای هفت، ده روز بود) نمونه‌هایی آشنا از این منازعات است. 🔸در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت. 🔸اساساً «هفته» تا حد زیادی درونمایه‌ای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. 🔸نظم ۱+۶ روزهای هفته، کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشته یا مرحله) و استوای بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است. 🔸روزهای معمولی هفته (که البته هر یک معانی دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند) در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم می‌شوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتى مقررات و منهیات خاص دینی نشانه گذاری شده است. 🔸این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتا به ابتلای قوم بدل می‌شود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد. 🔸در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به ختم می‌شود. هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتا جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. 🔸این مساله جدا از وجوه نفس‌الأمری و تکوینی جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد. دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. 🔸اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصا در بلندمدت خود را نشان خواهد داد. 🔸از جمعیت ۲۴ میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بین‌المللی هستند؟ ۱۰۰ هزار نفر؟ ۲۰۰ هزار نفر؟ ۵۰۰ هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمی‌دانم اساسا تخمینی از آن وجود دارد یا نه. 🔸اما حتى اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از پنج درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص می دهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانش‌آموزان و دانشجویان که فعالیتشان هیچ ربطی به تعاملات بین‌المللی ندارد سهم این بخش کمتر هم می‌شود چرا باید برای تسهيل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟ 🔸اساسا شرکتهای خصوصی مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیت‌شان دارند؟ بخش عمومی را نمی‌توان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ... 🔸اما پیامدهای فرهنگی که گذشت، همه مساله نیست. تعطیلی شنبه (که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و اراده ها و تصمیمهای جدید قرین است) تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت. 🔸حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنج‌شنبه (به عنوان روز نیمه تعطیل یا تق‌ولق) ساده نخواهد بود. 🔸همچنان که تلاش مرحوم شهید رجایی درکاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه) کاهش می یابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است. سجاد صفارهرندی @Kayhan_Online