👱🏻‍♀ زنــان و عــروسے😔😔😔 🔹در این شعرم بگویم از عروسے 🔹مراسم ها و پایڪوبیهاے روسے 🔸ترقے ڪرده است جشنهاے امروز 🔸ندارند هیچ شباهت مثل دیروز 🔹رسیده دست خانم ڪارت دعوت 🔹ز خوشحالی فرستد خیر و رحمت 🔸رسیده فرصتے بهرش غنیمت 🔸شروع شد لڪہ گیرے ڪار و زحمت 🔹ڪرم پودرهای معروف را بمالد 🔹بہ سرخابهاے پررنگ تڪیہ دارد 🔸لباسهاے مُدش تنگ است و ڪوتاه 🔸هزارن مڪر دارد مثل روباه 🔹بیاویزد طلاها بر وجودش 🔹ڪہ پر رنگ جلوه گرداند حضورش 🔸نہ مرد را هیچ عدد او میشمارد 🔸نہ ایمان را ملاڪش میگمارد 🔹مذین چون بگشتہ فیل هندے 🔹مراسم میرود با ناز و رندے 🔸در آنجا هست رقابت بین زنها 🔸بہ یڪدیگر شده خیره نگاهها 🔹نمایش میدهند دُر و طلاها 🔹بہ رخ هم میڪشند فخر لباسها 🔸شده ابلیس دراین میدان پیروز 🔸دگر است فتنه اے را اتش افروز 🔹صداے ساز شیطان پشت ان اُرگ 🔹ڪند پاره تن ایمانش چون گرگ 🔸تباهے و زوالے پیش رو هست 🔸دگر خفت و پستےها شروع است 🔹برقصند آن زنان در روسیاهے 🔹شوند لعنت براین عیش ڪذایے 🔸نمایش میدهند اندام خود را 🔸بہ شیطان داده اند پیغام خود را 🔹در آن بزم شلوغ قیل و هیاهو 🔹رود فیلمش بہ گوشیهای هر سو 🔸بہ دست اجنبی فیلمش رسیده 🔸برند لذت از ان فیلم هر ڪہ دیده 🔹ظلالت را بہ اوجش میرسانند 🔹بہ دست دیگران فیلمش رسانند 🔸جهنم بهر خویش هم فرض ڪردے 🔸قوانین خدا را نقض ڪردے 🔹بگیرید اے زنان عبرت از این حال 🔹شتابید سوے حق با جان و اموال 🔸ڪلامش را بہ حق سر لوحه دانید 🔸ز شیطان لعین خود را وا رهانید 🔹بگفت مسلم در این شعر از تباهے 🔹خداوندا مگیر در روسیاهے...