جوانی که برای یک دوره آموزشی به هلند رفته بود می‌گفت: یک روز برای خرید لپ تاپ به بازار شهر آمستردام پایتخت هلند رفتم به اولین مغازه فروش وسایل صوتی تصویری که رسیدم لپ تاپ مورد نظرم رو قیمت کردم فروشنده گفت: قیمتش ۶۹۵ یورو است خداحافظی کردم و به مغازه بعدی رفتم و قیمت همان لپ تاپ را پرسیدم گفتند: ۶۹۵ یورو نخریدم و به هوای قیمت پایین‌تر به مغازه سوم و چهارم و ... بالاخره پنجمین مغازه رفتم ولی هر پنج فروشنده گفته بودند ۶۹۵ یورو فروشنده پنجم که ایرانی تبار بود متوجه شد که من ایرانی هستم موقع بیرون رفتن از مغازه‌اش گفت: آیا شما واقعاً می‌خواهید خرید کنید؟؟ گفتم بله می‌خواهم بخرم گفتند اگر واقعاً قصد خریدن دارید بفرمائید همین جا بخرید زیرا قیمت این لپ تاپ در سراسر هلند همین است و به هوای ارزانی خودتان را خسته نکنید اینجا هلند است نه ایران!!! قیمت اجناس همه جا یکسان و مقطوع است و چک و چانه زدن هم بی فایده فکری کردم و با خود گفتم: راست می‌گوید چون همه جا قیمت یکی بود از فروشنده خواستم یک لپ تاپ برایم بیاورد و خودم نیز هفتصد یورو روی میز فروشنده گذاشتم و منتظر لپ تاپ و باقیمانده پولم که پنج یورو بود ماندم فروشنده کارتن لپ تاپ را به دستم داد و پول را شمرد من منتظر بودم پنج یورو به من برگرداند اما با تعجب دیدم که فروشنده یک اسکناس صد یورویی و یک اسکناس پنجاه یورویی و یک اسکناس پنج یورویی که می‌شد ۱۵۵ یورو را به من داد!!! گفتم آقا شما که گفتید قیمت مقطوع است و تخفیف ندارد؟!؟ پس این ۱۵۰ یورو اضافه رو چرا برگردوندید؟ فروشنده خنده‌ای کرد و گفت: ببین عزیزم این ۱۵۰ تا مالیاتی است که شهروندان هلندی باید بپردازند و مسافرها از پرداخت این مالیات معاف هستند برای همین آن را به شما پس دادم در کمال ناباوری از مغازه بیرون رفتم و ناخودآگاه به یاد جمله سید جمال الدین اسدآبادی افتادم که می‌گفت: من در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم و در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم! ‌ https://eitaa.com/joinchat/3927900316Cab673d9545