بیداری ملت
🔴روایت واقعی آخرین قسمت سریال #گاندو به زودی در کانال بیداری ملت.... ماجرای واقعی ۲۴ ساعت پایانی با
🔴قسمت اول ⏪بازخوانی گزارش ویژه از  24 ساعت پایانی مبادله جیسون رضاییان جاسوس آمریکایی به نقل از تسنیم در سال ۹۴: ✍پنجشنبه گذشته سفارت سوئیس در واشنگتن میزبان یک ملاقات ویژه بود. ملاقاتی که یک طرف آن، جیسون رضاییان، امیر میرزای حکمتی و سعید عابدینی و طرف دیگرش برت مک‌گورک دستیاور ویژه رییس‌جمهور آمریکا بود. جیسون و امیر میرزای حکمتی و عابدینی به جرم جاسوسی در ایران زندانی بودند و 26 دی‌ماه آزاد شدند. مسوولیت 18 ماه مذاکره پنهانی برای آزادی این زندانیان را همین برت مک‌گورک از طرف آمریکا به عهده داشت. این نخستین باری نیست که جیسون و دیگر زندانیان مورد تمجید تیم اوباما قرار می‌گیرند. جیسون اینقدر برای رییس‌جمهور آمریکا اهمیت داشت که اوباما اسفند سال گذشته شخصاً با وی دیدار و او و همسرش را به مهمانی ویژه خبرنگاران که اردیبهشت امسال در کاخ سفید برگزار شد، دعوت کرد. این نخستین دیدار برت مک‌گورک هم با جیسون نیست. مک‌گورک 27 دی‌ماه در فرودگاه سوئیس منتظر پروازی بود که باید این زندانیان را از ایران خارج می‌کرد. 🔻24 ساعت پایانی جت ایرفورس سوئیسی که بامداد شنبه 26 دی 1394 روی باند فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بود، 18 ماه مذاکره محرمانه را پشت سر خود جا گذاشته بود تا به مهرآباد برسد. این جت قرار بود چهار محکوم امنیتی را از ایران منتقل کند. این پرواز به خودی خود می‌توانست یکی از برگ‌های برنده دموکرات‌ها در انتخابات سال آینده ریاست‌جمهوری آمریکا باشد. آن روز کسانی که در فرودگاه مهرآباد محکومان آمریکایی را همراهی می‌کردند، به 35 سال پیش پرت شدند. به روزی که بوئینگ 727 الجزایری مهمان غریبه مهرآباد بود.  بوئینگ 727 هم که 35 سال پیش برای بردن 52 مسافر آمریکایی به مهرآباد آمده بود؛ 444 روز مناقشه و مذاکره را پشت سر خود جا گذاشته تا به مهرآباد رسیده بود. اگر این پرواز فقط دو ماه زودتر انجام می‌شد، شاید کارتر دموکرات، انتخابات را به ریگان جمهوری‌خواه نمی‌باخت.  اینچنین هم بود که روزنامه آلمانی‌زبان اشپیگل، نوشته بود: «زمانی ایالات متحده می‌توانست تصمیم بگیرد چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز، یک آیت‌الله در تهران سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده را تعیین می‌کند». 52 گروگانی که آن روز قرار بود از ایران خارج شوند، با دیدن تیتر روزنامه چاپ عصر اطلاعات، «آمریکا آزادی گروگان‌ها را به تعویق انداخت» یأس به سراغشان برگشته بود و از خود پرسیده بودند: در کاخ سفید چه می‌گذرد؟ آن روز بهزاد نبوی (از سران تندرو جریان فعلی اصلاحات)، معاون اجرایی رییس‌جمهور وقت که مدیریت مذاکرات منتهی به بیانیه الجزایر برای آزادی گروگان‌ها را بر عهده داشت از دریافت یادداشت جدیدی خبر داده و گفته بود از طرف سیستم بانکی آمریکا پیشنهاد شده یک الحاقیه به بیانیه اضافه شود. ایران برای انتقال گروگان‌ها چهار درخواست مشخص داشت که یکی از آنها بازگرداندن اموال و دارایی‌های بلوکه‌شده متعلق به خود بود. بخشی از این اموال شامل پول‌هایی بود که ایران در زمان رژیم شاهنشاهی برای خرید تسلیحات به آمریکا پرداخته و در عین حال تسلیحاتی هم دریافت نکرده بود. ازنکات تلخ و شیرین تاریخ هم این است که نام بانکی که آن روزها بر سر زبان‌ها افتاد (سیتی بانک نیویورک)، 35 سال بعد در ماجرای دستبرد دو میلیارد دلاری آمریکا به اموال ایران، دوباره راهی به خبرها باز کرد. طبق بیانیه الجزایر قرار بود پول‌های ایران از بانک‌های آمریکا به بانک مرکزی انگلیس واریز و از آنجا به ایران منتقل شود. سخنگوی سیتی‌ بانک نیویورک درباره پیشنهاد یک الحاقیه به بیانیه الجزایر گفته بود که این بانک قصد ندارد مانع از دستیابی ایران به حقوق حقه‌اش شود. بهزاد نبوی اما گفته بود چنانچه هر نوع تاخیری در انتقال پول‌های بلوکه‌شده ایران پیش بیاید مسوول آن بانک‌های آمریکا هستند.  ملغمه‌ای از سکوت، التهاب، یأس و اضطراب در فرودگاه مهرآباد به هم پیچیده بود.سوز و تاریکی هوا، ترس را به این ترکیب اضافه می‌کرد. جوان 30ساله‌ای که بعدها رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی شد از طرف وزارت امور خارجه مسوول انتقال گروگان‌ها تا فرودگاه و همراهی با آنها شده بود. هم او که میدان‌دار این ماجرا در فرودگاه بود حوالی ساعت 8 شب چه پیامی شنید که آن سکوت مرگبار فرودگاه با سرود مرگ بر آمریکا شکست؟ گروگان‌ها یک به یک به داخل هواپیمای بوئینگ 727 الجزایری منتقل شدند. 20 و 50 دقیقه سه‌شنبه 30 دی‌ماه، هواپیمای الجزایری از باند فرودگاه خارج شد و 4 فانتوم نیروی هوایی آنها را تا مرز هدایت کردند.   تأخیری که بهزاد نبوی آن روز درباره‌اش صحبت کرده بود در انتقال بخشی از پول‌ها به ایران رخ داد و این تأخیر نه یک‌روزه،نه یک‌ماهه که وقفه‌ای 35ساله بودتا آنکه بار دیگر برگی از روابط ایران و آمریکا در مهرآباد ورق خورد ادامه دارد...