نون و القلم.
"تو را به کجا میبرند!؟" جملهایست که خیلی شنیدهام. از کودکی تا همین الآن اولین جمله در پاسخ یک قاشق نشُسته در خانوادهام همین پرسش ساده است: "تو را به کجا میبرند!؟"
من هم تربیت شدهام که قبل از دخالت در هر کار و بحثی این سوال را از خودم بپرسم. برای نوشتن این پست هم چندبار از خودم این سوال را پرسیدم. میان اسامی اساتیدم و دعوتهایشان از بزرگترهایم واقعا من را به کجا میبرند!؟ جای من که در این سفر نیست. یکگوشهای باید بنشینم، آستانه تحمل درررررررد را رد کنم و بعد دوباره شروع کنم به تیرپرتاب کردن سمت هدفی دیگر.
اما،
به قول کسی همیشه بعد از همه نقطهها یک اما هست،
اما آقای جواهری در
#ماراتن_کتاب_مبنا وقتی داشتند چالششان را شرح میدادند قانعم کردند که خودم را آن تهمهها به زور جا کنم و خودم را قاطی بزرگان. اینکه چند نفر پستم را ببینند میتواند انگیزه خوبی برای ادامه باشد.
آستانه تحمل دردم را سخت انتخاب کردم. ۷۲ کتاب برای امسال. راستش را بخواهید میخواهم خیلی درد بکشم. باید بیشتر بدوم.
همه شما هم به این چالش دعوتید.
پ.ن: معرفی کتابها احتمالا اکثرا در استوریهای اینستا اتفاق بیفتد. با همین آیدی دارمیه آنجا هم هستم. (تصمیم قطعی نیست چون میخواهم یک چالش روزانه نویسی برای خودم اینجا برپا کنم. از شلوغی کانال باید پرهیز کرد.)
#چند_از_چند
#مبنا #مبنایی_که_دوستش_دارم
#۷۲_برای_تو