اذن  نگاه خواهم گفتم شبی به مهدی مولای من نگاهی گفتا  نظر   نباشد  زیرا  که  پر گناهی گفتم   عزیز    زهرا   اذن نگاه خواهم گفتاکه من ز چشمت ترک گناه خواهم گفتم فدای  نامت مولا  به داد ما رس گفتا همیشه یارم  بر بینوا و  بی کس گفتم که دست خالی من آمدم پشیمان  گفتا  که  توبه باشد راه گریز و  درمان گفتم  چرا   نهانی  مولای   من کجایی گفتا  که  با  دعایت  قفل  فرج گشایی گفتم  به  انتظاریم  داد از غم جدایی گفتا  صبور   باشید   آیم   برای  یاری گفتم  که  ما  شما را تنها نمی گذاریم ما (بیقرار) و خسته مولا به انتظاریم بیقرار  اصفهانی یا علی مدد