🔰 خرج خانه امام 🔻 در خانه ما همیشه بحث ثابتی در مورد گرفتن خرجی از آقا وجود داشت. خانم معتقد بودند که آقا پول دارند اما می گویند ندارند. آقا نیز همواره می گفتند:«بگذارید زمانی که من مُردم برایتان مشخص می شود که دارم یا خیر». 🔻 بعد از آنکه آقا نجف رفتند و انقلاب به پیروزی رسید و ایشان رهبر شدند، هیچ مایملکی به جز منزل یخچال قاضی، از ایشان به جا نماند. 🔻 در ابتدا آقا روزی پنج تومان برای خرجی خانه کنار میگذاشتند و این پول را در ابتدای هر ماه به دست خانم می سپردند تا مدیریت نهار و شام و وسایل منزل را به عهده بگیرند. 🔻 به یاد دارم در یکی از روزها، خانم برای خرج خانه پول کم آوردند و روی آنکه نزد آقا رفته و این مسأله را عنوان کنند، پیدا نکردند در آن زمان من عقد کرده بوده و در منزل آقا به سر می بردم. 🔻 به یاد دارم زمانی که صبحگاه به دنبال خانم بودیم، با نامه ای مواجه شدیم که خانم در کمال احترام برای آقا نوشته بودند و در آن ذکر کرده بودند:«سرور من، من پولم تمام شده است و خرج روز آخر ماه را ندارم». 🔻 این نامه را گذاشته و به منزل دوست خود، خانم کوچولو رفته بودند. زمانی که آقا نامه را خواندند خرج روز را به زیور داده و از او خواستند تا آمدن خانم، غذای روز را تهیه کنند. پس از آن از من و فهیمه خواستند تا به همراه زیور در پی خانم برویم و ایشان را بازگردانیم. زمانی که خانم به خانه بازگشتند، آقا بساط شوخی را آغاز کردند و آن نامه برایمان بسیار خاطره انگیز گشت. 🔵خاطرات خانم فریده مصطفوی، دختر حضرت امام خمینی(س) 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj