🔰 عملیات عظیم طوفانالاقصی و پاسخ به ۳ پرسش اساسی
🔹سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
عملیات عظیم و بیسابقه طوفانالاقصی به معنای واقعی و کامل کلمه، چندین اساس رژیم غاصب صهیونیستی را منهدم و از این پس آن را با چندین ابتلای ویرانگر مواجه خواهد کرد. در عین حال این موضوع سؤالاتی را هم پدید آورده است و به پاسخ نیاز دارد:
۱- با توجه به حجم عظیم خسارات و تلفاتی که این روزها رژیم غاصب و وحشی اسرائیل علیه منطقه کوچک و بسته غزه پدید آورده و فعلاً افقی برای پایان یافتن آن وجود ندارد، اقدام طرف فلسطینی به عملیات طوفانالاقصی چه مقدار با منطق و مصالح مردم بیدفاع فلسطین و بهخصوص ساکنان غزه انطباق دارد آیا ضرر آن بیش از نفع آن نیست؟
پاسخ به این سؤال مستلزم طرح یک سؤال اساسی دیگر و پاسخ به آن است؛ آیا فلسطینیها و نیز ساکنان غزه تا پیش از عملیات طوفانالاقصی در معرض چنین تهاجماتی بودهاند یا خیر؟ اگر پاسخ این سؤال منفی باشد، طرح سؤال اول منطقی است. در اینجا مردمی که در آرامش بودهاند اینک در معرض بمباران سنگین رژیم غاصب قرار گرفتهاند. اما اگر مرور تحولات بیش از ۷۵ سال گذشته و بهخصوص تحولات یک تا دو دهه اخیر میگوید بدون عملیات تهاجمی فلسطینیها هم، مردم این سرزمین در معرض همین هجومها بودهاند و هزاران نفر شهید دادهاند و هزاران خانه آنان ویران شده است، آن وقت پاسخ سؤال اول این است که چه با این نوع عملیات و چه بدون این عملیاتها، رژیم صهیونیستی دست به کشتار وسیع مردم و تخریب منازل زده و میزند.
بنابراین خود عملیات طوفانالاقصی بهصورت ابتدا به ساکن، منشأ کشتار فلسطینیها و انهدام منازل آنان نیست. مثلاً در جریان جنگ ۱۱ روزه سال ۱۳۹۳ش/ ۲۰۱۴م، رژیم صهیونیستی به جرم دفاع فلسطینیها از خودشان در برابر تجاوزات اسرائیل، بهمدت دو هفته منطقه غزه را زیر بمباران گرفت، بیش از ۹۰۰۰ منزل ساکنان غزه به همراه ۱۳۰ مدرسه، ۲۴ ساختمان پزشکی و سه مجموعه نگهداری اطفال و معلولان وابسته به سازمان ملل را ویران کرد و بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم غزه را به شهادت رساند و چندین برابر آن را مجروح نمود و پس از آن هم محاصره این منطقه که از سال ۱۳۸۸/ ۲۰۰۹ شروع کرده بود را تشدید نمود. این تحلیل نیست، خبر است.
در همین یک سال اخیر رژیم صهیونیستی در قدس شرقی، کرانه باختری و غزه بر اقدامات بیرحمانه علیه فلسطینیها افزود. بهعنوان مثال رژیم صهیونیستی در حدفاصل پنجم شهریور ماه تا پنجم مهرماه جاری یعنی در یک زمان یک ماهه، ضمن اقدام روزانه علیه مسلمانان در قدس و مسجدالاقصی، ۲۷ اقدام نسبتاً سنگین نظامی را علیه غزه و کرانه باختری اجرا کرد که نتیجه آن بیش از ۸۰ مجروح، چهار شهید و چهار اسیر بود.
فلسطینیها در ماههای اخیر دست به اقدام نظامی علیه صهیونیستها نزده بودند. در این مدت کوتاه، رژیم دو بار به اردوگاههای پناهندگان فلسطینی در جنین و نابلس حمله کرد و تخریب زیادی پدید آورد. اینها آوارگانی بودند که در دو شهر فلسطینی محدوده ۱۹۶۷ در معرض حمله قرار گرفتند.
این یعنی رژیم دست از سر فلسطینی آواره در سرزمین خود هم برنداشته است. بله رژیم بعد از عملیات عظیم طوفانالاقصی هم حمله وحشیانه به غزه را با شدت دنبال کرد اما حداقل این است که طرف فلسطینی با این عملیات ثابت کرده در برابر تهاجم، دست بسته نیست و رژیم نمیتواند سیاست ویرانی و کشتار را به عنوان عامل بازدارنده طرف فلسطینی در احقاق «حقوق اولیه» خود در نظر بگیرد. هماینک به دلیل عملیات شجاعانه و قاطع فلسطینیها، هواداران این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی و در خارج از آن اعتقاد پیدا کردهاند سیاست سرکوب ممکن است نتیجه عکس بدهد.
۲- سؤال دیگر این است که رژیم صهیونیستی با پیگیری سیاست خالی کردن غزه از سکنه و انهدام کامل جنبش حماس و سایر جنبشهای جهادی فلسطین، برای همیشه موازنه داخلی را به نفع خود برقرار میکند، آیا بهتر نبود واکنش حماس مثل گذشته محدود به شلیک موشکها و راکتها میشد و از کشتن یهودیان و اسیر گرفتن آنان اجتناب میکرد؟ پاسخ این سؤال نیز وابسته به طرح سؤال دیگر و پاسخ به آن میباشد؛ سؤال این است که آیا اقدامات قبلی گروههای فلسطینی یعنی حملات محدود موشکی و راکتی، بازدارنده بوده است؟
بازدارندگی یک اقدام در توقف اقدامات طرف مقابل است. به گواهی آنچه گفتیم رژیم صهیونیستی در فاصله عملیات سیفالقدس - رمضان سال قبل - تا عملیات طوفانالاقصی نه تنها از اقدامات تجاوزکارانه علیه فلسطینیها در سرزمینشان دست برنداشت بلکه بر این اقدامات افزود.
در اینجا طرف فلسطینی بهطور طبیعی باید گامی به پیش برمیداشت تا - با فرض اینکه لزوم بهآرامش رسیدن فلسطینیها را مهمترین نیاز آنان بدانیم و فعلاً بر موضوع اساسیتر لزوم آزادسازی سرزمین اشغال شده آنان چشم ببندیم - بتواند از جان و مال خود دفاع کند.