1_168379045.mp3
7.95M
شهیدمطهری‌میفرمایند؛ نوشته‏ اند: «ما زالَتْ بَعْدَ ابيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ، باكِيَةَ الْعَيْنِ، مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ». زهرا را بعد از پدر نديدند كه هيچ وقت عصابه ‏اى را كه به سر بسته بود از سر باز كند. روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر مى ‏شد. بعد از پدر هميشه زهرا را با چشمى گريان ديدند. «مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ» اين جمله معنى عجيبى دارد. «ركن» يعنى پايه، مثل يك ساختمان كه پايه‏ هايى دارد و روى آن پايه‏ ها ايستاده است. از نظر جسمانى، پا و ستون فقرات ركن انسان است، يعنى انسان كه مى ‏ايستد روى اين بناى استخوانى مى ‏ايستد. گاهى از نظر جسمى، اين ركن خراب مى‏ شود، مثل كسى كه فرض كنيد پاهايش را بريده باشند يا ستون فقراتش درهم شكسته باشد. ولى گاهى انسان از نظر روحى آنچنان درهم كوبيده مى ‏شود كه گويى آن پايه‏ هاى روحى كه روى آن ايستاده است خراب شده است. زهرا را بعد از پدر اينچنين توصيف كرده ‏اند. زهرا و پيغمبر عاشقانه يكديگر را دوست مى ‏دارند. به فرزندانش امام حسن و امام حسين كه نگاه مى ‏كند، بى اختيار مى‏ گريد، مى ‏گويد: فرزندان من! كجا رفت آن پدر مهربان شما كه شما را به دوش مى ‏گرفت، شما را به دامن مى ‏گذاشت و دست نوازش به سر شما مى‏ كشيد؟. ولا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلى العظيم و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرين. @binesh_motahar_kerman