🌾🍃🌾 ✅4⃣ آیا همه انسانها در زندگی از سبک خاصی استفاده می کنند؟ آیا اصولاً امکان پذیر است که یک نفر در تمام طول زندگی خود از یک سبک و منطق ثابت پیروی کند؟ 💢 الگوپذیری معصومین را اثبات کنید. 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 همه ی مردم سیر دارند ولی همه ی مردم سیره ندارند؛ یعنی اینچنین نیست كه همه ی مردم در رفتار خودشان از یك منطق خاص پیروی كنند و یك سلسله اصول در رفتار خودشان داشته باشند كه آن اصول معیار رفتار آنها باشد. 👈 اكثر مردم رفتارشان منطق ندارد و همین طور كه فكرشان منطق ندارد و هرج و مرج بر آن حاكم است، هرج و مرج بر رفتارشان هم حاكم است. 💢 منطق یعنی بر دو قسم است: 🎋معیارهای (همان منطقهای معمولی)؛ 👈 که می تواند ثابت باشد، مانند و یا متغیر باشد، مانند که گاهی مدح است و گاهی ذم. 🎋 معیارهای . معیارهای عملی همان است كه ما نام آنها را «سیره» یا روش می گذاریم. 👈 که می تواند ثابت باشد و یا متغیر. 👈 لازمه الگو پذیری از سیره معصومین هم این است که اثبات کنیم یک انسان می تواند در تمام زندگی خود منطق عملی ثابت داشته باشد. 🔴 در مورد این که آیا انسان می تواند معیارهای عملی ثابت داشته باشد، نظرات مختلفی وجود دارد: 🎋 كه برای فكر و عقیده و ایمان اصالتی در مقابل شرایط اجتماعی و اقتصادی و مخصوصاً موقعیت طبقاتی قائل نیست و می گوید: اساساً یك انسان نمی تواند در شرایط مختلف یك جور فكر كند و یك منطق را به كار ببرد، انسان در كاخ و در كوخ دو منطق دارد، در كاخ یك جور فكر می كند، در كوخ جور دیگری؛ 👈 یك آدم محروم، یك آدمی كه همیشه در زیر ظلم و شكنجه و اختناق بوده است و انواع محرومیتها را چشیده و می چشد، خواه ناخواه یك جور فكر می كند یعنی وضع زندگی اش برای او یك جور فكر به وجود می آورد، اوست كه می گوید عدالت، اوست كه می گوید مساوات و برابری، اوست كه می گوید آزادی. واقعاً هم فكرش این است چون وضعش اقتضا می كند كه این طور فكر كند. 👈 همین آدم اگر وضعش تغییر كند، این آدمِ خاك نشین اگر كاخ نشین بشود و خاك كاخ بشود، شرایط خارجی برای او تغییر می كند و در این صورت فكرش هم عوض می شود؛ یعنی وضع زندگی كه خواه ناخواه تغییر كرد، منافع و مصالحش كه تغییر كرد، چون انسان نمی تواند از منافع و مصالح خودش دست بكشد [فكرش نیز تغییر می كند] . 🎋 در مورد آنهایی كه منطق ندارند، آنهایی كه ایمان ندارند بدون شك همین طور است، ولی نمی شود گفت بشر الزاماً و اجباراً چنین است، به دلیل صدها موردی كه بر ضد آن پیدا می كنیم. 👈 شعب ابی طالب را ببینید و پیغمبرِ روز وفات را ببینید. آیا این قدرت، این نفوذ، این توسعه و این امكانات یك ذره توانسته است روح پیغمبر را تغییر بدهد؟ ابداً. 👈 حضرت علیه السلام در زندگی خود این اصل ماركس را نقض كرد كه یك انسان نمی تواند در كاخ و در كوخ یك جور فكر كند، خواه ناخواه فكرش عوض می شود و آن عقربه ی فكرش در جهت وضع اجتماعی اش تغییر می كند. ایشان را ما در قیافه ی یك كارگر می بینیم، می بینیم یك جور فكر می كند. بعدها كه اسلام توسعه پیدا می كند [و اموال زیادی در اختیار مسلمین قرار می گیرد، و حتی در زمان خلافت همان طور فكر می كند] . 👈 حاكم مدائن همان سلمانِ عهد پیغمبر است. سلمان ایرانیِ تربیت شده ی به تربیت اسلام، از اول تا آخر تاریخ حكومتش تمام اثاث زندگی اش را فقط یك كوله بار تشكیل می دهد؛ 👈 زندگی هم نظریه ی ماركس را نقض كرد. در همان زمانی كه دیگران پولهای صدهزار دینار و جایزه های صدهزار درهم از خلیفه می گرفتند، جیبهایشان را پر می كردند ...، ابوذر بود و امر به معروف و نهی از منكر، و جز امر به معروف و نهی از منكر چیز دیگری نداشت؛ 👈 برویم سراغ ها. می بینیم مردی كه می شود مرجع كُلّ فی الكلّ شیعه، آن روزی كه می میرد با آن ساعتی كه به صورت یك طلبه ی فقیر دزفولی به نجف رفته هیچ فرق نكرده است؛ 👈 در عصر حاضر نیز کسانى که از نزدیک با زندگى مقام معظم رهبری ارتباط و رفت و آمد دارند ساده زیستى ایشان را حتى در سطح پایین ترین اقشار جامعه تأیید مى نمایند؛ 👈 و نیز امثال سردار شهید -که خود را سرباز ولایت می دانست- را می بینیم که با وجود این همه قدرت و امکاناتی که داشت، در عین حال ساده زیستی در زندگی او موج می زد؛ ⬅️ انسان چنان فطرت و سرشت و ساختمانی دارد كه همچنان كه می تواند در منطق نظری از منطقی پولادین و غیر قابل تغییر پیروی كند، در منطق عملی هم می تواند به پایه ای برسد كه هیچ قدرتی نتواند او را متزلزل كند؛ 🌿🌾🌿 @binesh_m