پرستارِ خانه:
از بچگی علاقه ی زیادی داشت به پزشکی؛ کمکهای اولیه رو یاد گرفته بود از پانسمان سوختگی ها و زخم ها گرفته تا تزریقات؛ شده بود پرستار خونه؛ کتاب های پزشکی قدیم یا جدید رو که به دستش می اومد، مطالعه می کرد برای خودش یک پا متخصص شده بود برامون طبابت هم می کرد؛ مثلا اگه می گفتی: «آقا من معده م این طوری درد میکنه» می گفت: «شما میوه زیاد خوردین حالا باید فلان چیز رو بخورین» جنگ که شد با وجود علاقه ی زیادش به پزشکی، راهش رو کج کرد و رفت جبهه...
راوی: پدر شهید
#شهید_مجید_زینالدین
@bicimchi1