داشت محوطه رو آب و جارو میکرد به زحمت جارو رو ازش گرفتم.... ناراحت شد و گفت: "بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن..." کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یه فرمانده‌ی لشکر @bicimchi1