🔴سهم ایران از دریای خزر و نوشتههای عانیانهی این روزها
✍از فیسبوک
پرهام فرهنگ
◀️ امروز ماجرای سهم ایران از خزر
دوباره باب شده است. لااقل به اندازهی تخصص خودم باید مطالبی را روشن کنم:
اولاً، رژیم حقوقی آبها و 🌀آبراههای بینالمللی، برای خودش تخصصی است مجزا. آدمها میروند در هاروارد و آکسفورد مینشینند پنج سال جان میکنند و دربارۀ گوشهای از این گرایش تز نوشته و درجۀ دکترا میگیرند. پس اصلاً اینجوری نیست که چند نفر وزیر، رئیسجمهور، یا حتی علمای فسبوغی/طوعیطری بنشینند دور هم و نقاله و گونیا بردارند و روی نقشه خط بکشند و تمام.
🌀
ثانیاً، در مورد رژیم حقوقی خزر بسیار کارهای کارشناسی انجام شده و اتفاقاً از مواردی است که در وزارتخارجه پوشهبندیِ درستودرمانی دارد، با سوابقی که به دو قرن پیش برمیگردد.
🌀
ثالثاً، رژیم حقوقی خزر یک چیز سیخ و صاف و واحدی نیست که یا باشد، یا نباشد؛ مانند بسیاری دیگر از «دریاهای بسته»، حقوق بینالمللِ کنوانسیونل در موردش قابلاجرا نیست و رژیم حقوقیِ آن همواره «در حال تکمیل» است. این یعنی اصلاً نمیشود که یک رئیسدولتی برود و مثلا مست باشد یا فاسد باشد یا ابله باشد یا ترکیبی از همۀ اینها، و خزر را قلمبه و کمپلت تحویل بدهد و برگردد — ممکن است در یکی از ادوار مذاکره، دولتی به هر دلیل نتواند حرکتی با تامین حداکثری منافع ملی داشته باشد؛ لیکن چنین حرکتی اصولاً خللی معنادار به کلیت رژیم حقوقی خزر وارد نخواهد کرد.
🌀
رابعاً، این جملۀ «سهم ایران از خزر ... درصد شد» (حالا هر عددی که در سهنقطه باشد) از اساس اشتباه است و فقط از دهانِ کسانی در میآید که آشناییشان با حقوق آبهای بینالمللی بهاندازۀ کونۀ خیار باشد. برخی از سهمها از آبهای بینالمللی مُشاع است، یا بهتر است مشاع باشد. مثل حق دریانوردی، یا تحقیق، یا حتی ماهیگیری و بسیار موارد دیگر.
خامساً (که خیلی خامساً هم 🌀نیست و در ادامۀ همان رابعاً است)، سهمبندی درصدی از خزر، فقط یک مورد نبوده و به یک عدد خلاصه نمیشود. سهم از سطح میتواند عددی باشد، سهم از بستر عددی دیگر. برای سهم از منابع فلاتقاره و زیربستر هم میتوان عددی دیگر داشت. فلذا یک بار دیگر تاکید میشود که هر کس یک عددی انداخت و گفت این سهم ایران از خزر است و پشتبندش خوشحال یا نگونبخت شد...
🌀
سادساً، کوچک یا بزرگ بودنِ عدد یا اعدادی که پشت سهم یک کشور از آبهای بینالمللی قرار میگیرد، لزوماً مرتبط با حقوق و منافع آن کشور نیست. این که مثلاً در مورد سطح آب، چه درصدی به کشور الف برسد، بسیار کماهمیتتر از مسالۀ «کنترل موثر» بر فلان قسمتی است که شاید نیمدرصد از مجموع سطح هم نباشد، اما دارای بایستگیِ اساسیِ استراتژیک است.
🌀
سابعاً، سه کاربریِ عمده برای آبهای بینالمللی درنظر گرفته میشود: نظامی، تجاری، و اقتصادی. این تجاری و اقتصادی هم یکی نیستند و لابد فرق میکنند که مجزا گفتهام. تجاری یعنی کشتیرانی برای تفریح یا حمل کالا، مسافر و خلاصه هر چیزی غیر از مقولاتِ نظامی. اقتصادی یعنی بهرهبرداری از منابع و احداث جزایر مصنوعی جهت امور تحقیقی و مانند آن. نظامی هم که مشخص است یعنی چه: هم کشتیرانی است، هم حتی در مواردی شاید مینگذاری دریایی و عملیات هوایی و خلاصه هرچه که به تیروتفنگ مربوط میشود، اعم از اینکه وضعیت جنگی یا صلح برقرار باشد یا نباشد. حالا داستان این است که تمام آن درصدبندیها و مشاعات (که گفتیم خودش چیزی واحد و «دونهای، دونه نهادی» نیست) را میتوان برای هر یک از این سه کاربری، متفاوت و همراه با بندها و تبصرههایی مخصوص به خود، در نظر گرفت و توافق کرد.
🔴به کمپین
#بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13