←سال۱۳۷۲ محور فکه، محدوده ارتفاعات ۱۱۲، هرچه می‌گشتیم شهیدی پیدا نمیشد. دست به دامن حضرت زهرا(ع) شدیم. توی دلم گفتم:« بی‌بی جان ما به عشق مفقودین اومدیم این جا، اگر قابل میدونین عنایتی کنین تا شهدا به ما نظر کنن، اگر نه، برگردیم تهران.» فردای آن روز با دلی شکسته دست به کار شدیم. هرکس با حضرت زهرا (ع) زمزمه ای داشت. توی همین حال نگاهم افتاد به یک بند انگشت. با سرنیزه زمین را کندم. خاک‌ها را که با بیل دستی برداشتم جنازه‌ی دو شهید، کنار هم پیدا شد. پشت پیراهن‌شان نوشته شده بود «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.» 🕯شهید گمنام 📚خط عاشقی؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا -سلام‌الله‌علیها- @Bkh_Qom