گزارش شهادت دکتر مصطفی چمران از زبان یکی از حاضران در صحنه 31 خرداد سالروز شهات دکتر مصطفی چمران است که در سال 1360 خورشیدی در منطقۀ دهلاویه رخ داد. روز 16خرداد1397 برابر با 21 ماه رمضان، به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین(ع) در یکی از مساجد تهران، تفسیر آیۀ پایانی سورۀ لقمان را بیان کردم و دربارۀ آگاهی‌ به زمان و مکان و چگونگی مُردن، سخن گفتم. این که کسی از زمان و چگونگی مرگ خود خبر ندارد جز آنانی که خدا آنها را بِدان آگاه کرده است؛ مانند امام علی(ع) و امام حسین(ع). در این باره، یادی کردم از شهید چمران و آن یادداشت پیش از شهادتش که نشان می‌دهد او از شهادت خود باخبر بوده است. پس از سخنرانی، آقایی نزدیک آمد و با لبخند و لحنی آرام و مهربان گفت: بنده در آن روز و آن لحظات، در کنار شهید چمران بودم. آن چه را که شما گفتی درست است و من از نزدیک شاهد ماجرا بودم. می‌خواهید کاملش را عرض کنم؟ سر از پا نمی‌شناختم؛ سندی زنده و کمیاب، خودش رخ نموده بود. با اشتیاق تمام، از او خواستم منتی بر ما بنهد و آنچه را که خود با چشمهایش دیده است برای ما بگوید. او گفت: آن روز شهید چمران برای معرفی فرماندۀ جدیدی به دهلاویه آمد. در ضمن معرفی ایشان گفت: ما از هر کسی تعریف کردیم خدا او را از ما گرفت، دیگر از ایشان تعریف نمی‌کنیم. بعد برخاست تا وضعیت منطقه و خط را ببیند. رفت و رفت تا رسید به انتهای کانال، جایی که هم ما عراقی‌ها را می‌دیدیم و هم آنها ما را. به ناگاه یک خمپارۀ 60 پرواز کنان آمد و کنار ما ترکید؛ فقط یک خمپارۀ شصتِ کوچولو. محافظ شهید چمران سریع و محکم او را از پشت هُل داد تا به زمین بیفتد و از آسیبِ ترکش در امان بماند؛ اما خودش ... ترکش نصف صورتش را بُرد. پیشانی شهید چمران، محکم به زمین خورد و شکست؛ با این حال، ترکشی بسیار کوچک توانسته‌بود از پشت، وارد کاسۀ سر شود. ابتدا جدی به نظر نمی‌رسید و او حتی با ما حرف زد؛ گفت: نگران نباشید من برمی‌گردم. [گمانم این است که این سخن یا برای دلداری رزمندگان بوده و یا منظور یا بازگشت روح پرفتوح او، پس از شهادت، به میان رزمندگان بوده است. چون او می‌دانست در حال پر کشیدن و رفتن از این جهان است.] حالش به سرعت روبه وخامت گذاشت؛ دیگر تنفس‌ و دمیدن اکسیژن به شش‌هایش و ماساژ قلبی در آمبولانس هم نتوانست جلوی پرواز او را بگیرد. راوی محترم آقای «مصطفی بیگلو» این را هم گفت که او آن روز، آن یادداشت را هم دیده است. [پایان گزارش] در آن نوشته شهید چمران حال خود در آستانۀ شهادت اینگونه توصیف می‌کند: «لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.» امام صادق(ع) در دعایی به ما آموخت که بخواهیم و بگوییم: اللهم اجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک؛ خدایا مرگ مرا کشته‌شدن در راه خودت قرار دِه! (کافی، ج4، ص74) آخرین یادداشت شهید چمران را در فیلم زیر ببینید. 🆔 https://t.me/pishgar_ir