بچه ها بياييد. حسن جان! حسين جان! زينبم! عزيزم ام كلثوم بيائيد با مادر وداع كنيد. .سخت است ميدانم، خدا در اين مصيبت بزرگ به اجر و صبرش ياريتان كند آرامتر عزيزان! از گريه، گريزي نيست، اما صيحه نزنيد، شيون نكنيد، مثل من آرام اشك .بريزيد نميدانم چطور تسلايتان دهم. اين مادر، آخر مادري نبود كه همتا داشته باشد، كه كسي .بتواند جاي او را پر كند، كه جهان بتواند چون او دوباره بزايد .اما تقدير اين بوده است، راضي شويد به مشيت خداوند و زبان به شكوه نگشائيد رويش را؟ سيماي مادر را؟ باشد. باز ميكنم، هر چند كه دل من ديگر تاب ديدن آن !چهرة نيلي را ندارد. واي، مهتاب چه ميكند با اين رنگ روي مهتابي اينقدر صدا نزنيد مادر را! او كه اكنون توان پاسخ گفتن ندارد، فقط نگاهش كنيد و آرام .اشك بريزيد .اما نه، انگار اين دستهاي اوست كه از كفن بيرون ميآيد و شما را در آغوش ميگيرد اين باز همان دل مهربان اوست كه نميتواند پس از وفات نيز نداي شما را بيجواب !بگذارد. تا كجاست مقام قرب تو فاطمه جان !شما را به خدا بس كنيد بچهها! برخيزيد !اين جبرئيل است كه پيام آورده، برخيزيد .جبرئيل ميگويد: روح اين بچهها مفارقت ميكند از جسم، بردارشان جبرئيل ميگويد: عرش به لرزه درآمده، بردارشان، شيون ملائك آسمان را برداشته، .بردارشان، تاب و تحمل خدا هم ... علي جان! بردارشان .برخيزيد بچهها! چه شبي است امشب خدايا! لا حول ولا قوه الا باالله .برخيزيد بر مادرتان نماز بخوانيم، نماز آراممان مي كند، نماز تسلايمان ميبخشد .حسن جان! بگو بيايند، به آن چند نفر بگو آرام و مخفيانه و بيصدا بيايند .همه كار همين امشب بايد تمام شود، وصيت مادرتان زهراست .صبور باش حسين جان! دلت را به خدا بسپار. در اين مصيبت عظمي از او كمك بگير ...اِنّا اللهِ واِنّا اِلَيهِ راجِعون ... واِنّا اِلي ربنا لَمنْقَلِبون