💠داستان احداث مسجد مقدس جمکران: سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدند. چون به نزدیک روستای جمکران رسیدند گله جعفر کاشانی را دیدند، حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پس همه گوسفندان می آمد، پیش حسن بن مثله دوید.جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به مسجد آورده و آن را ذبح کردند و هر بیماری که از گوشت آن خورد با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) شفا یافت. حسن بن مسلم را احضار کرده و منافع زمین از او گرفتند و مسجد جمکران را با چوب و دیوار پوشانیدند، سید زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت . هر بیمار و دردمندی که خود را بدان زنجیر می مالید، خدای تعالی او را شفای عاجل عنایت می فرمود. ولی پس از رحلت سید ابوالحسن، آن زنجیرها پنهان گشته و دیگر کسی آنها را ندید./پرسمان ✳️ کانال مهـ| @bonyadmahdaviatesf |ـدویت و آینده پژوهی