🆕فرهنگ عاشورا و فرهنگ مهدویت
با توجه به جایگاه خاص و مشترک فرهنگ عاشورا و فرهنگ مهدوی که از جهت وجودی و اعتقادی، با یک دیگر تعامل و ارتباط تنگاتنگ دارند، می توان گفت که این دو مؤلفه، تأثیرات ژرفی در جوامع شیعی به جای گذارده اند؛ به طوری که پاره ای از متفکران معتقدند که هویت شیعه به وسیلۀ این دو عنصر اعتقادی شکل گرفته است.
از جمله اندیشمندان برجسته ای که در بیان عناصر تفکر شیعه، به این دو مؤلفه توجه دارد، اندیشمند مسلمان، «حامد الگار» است. وی که از تئوری پردازان انقلاب اسلامی است، معتقد است که این انقلاب، ریشه در سنت های فکری شیعه دارد. آن گاه زیر ساخت های اندیشۀ شیعی را تحت سه مؤلفۀ «غیبت»، «فقدان قدرت سیاسی مشروع» و «نفی قدرت حاکم، بر اساس اندیشۀ شهادت» بر می شمرد.
وی، موضوع غیبت امام مهدی علیه السلام را دائمی ترین عنصر تاریخ اندیشۀ شیعی می داند که مرتبط با فقدان مشروعیت هرگونه قدرت سیاسی در عصر غیبت است. از نظر او، انقلاب اسلامی، تحت تأثیر اندیشۀ امامت و مهدویت است؛ به طوری که شیعه با الهام از مفهوم شهادت-که آن را وامدار واقعۀ عاشورا و جان باختگی حضرت سید الشهداء علیه السلام است- توانسته است در طول تاریخ و به ویژه در انقلاب اسلامی، به اهداف خود برسد.
در واقع، او تحلیلی ارگانیک و پیکره وار از انقلاب اسلامی ایران ارائه می دهد و معتقد است که انقلاب ایران، ریشه در تاریخ فکری شیعه و مبانی مذهبی دارد. به همین جهت، وی، امام خمینی رحمۀ الله را نماد یک سنت دیرینه می داند که در این دوره، موفق به تحقق انقلابی دینی در ایران شده است.
تاریخ جوامع شیعی، خود، حاکی از این حقیقت است که بیشترین کارکرد دین در تاریخ، متعلق به دل دادگی ها و توجهاتی است که تودۀ مردم به فرهنگ عاشورا و فرهنگ مهدوی داشته اند؛ هر چند که در مقطعی از گذشتۀ نه چندان دور، یک نوع گسستی را میان این دو مقوله مشاهده می کنیم؛ اما آن چه مسلم است، جایگاه ویژه ای است که عاشورا و مهدویت، همواره در مبانی نظری و اعتقادی شیعی داشته اند؛ به طوری که در پژوهش های نظری عالمان دینی، التفات به این دو مسأله- به ویژه در حوزۀ اختیار و قدرت مطلقۀ امام مهدی علیه السلام - پیوسته، مورد توجه بوده است. اگرچه این مسئله را نیز نمی توان نادیده گرفت که در برهه-هایی از زمان، تلاشی بر فرهنگ سازی مهدوی، صورت نپذیرفته است.
اما در عصر کنونی، نه تنها نیاز به این فرهنگ، شدیداً احساس می شود؛ بلکه با توجه به آسیب شناسی مسائل مهدوی و آفت های موجود در پیرامون آن، ترویج بررسی عقلانی و خردمندانۀ مسأله، موضوعی بسیار پر اهمیت است؛ چرا که در سال های اخیر، به دنبال برخوردهای سطحی و قشری با موضوع مهدویت، انحرافاتی در این موضوع، پدید آمده است. به طور مثال، همان طور که نگاه عقل گریزانۀ حنبلی ها به دین، موجب شکل گیری فرقۀ وهابیت در اهل سنت شد، اخباری گری و عقل گریزی شیخیه نیز موجب شکل گیری فرقۀ بابیت و بهائیت گردید (1) و جریانات انحرافی را در حوزۀ مسائل مهدوی، دامن زد. از این رو، توجه به کارکردهای عقلانی در مسألۀ مهدویت، از جمله اموری است که باید محور مهدویت پژوهیِ عصر حاضر، قرار گیرد.
📚منبع : کتاب از فرات تا فرات
@bonyadsari